نخستین مخالفان سینما در ایران چه کسانی بودند و چه استدلالی داشتند؟
صنعت سینما مشخصا در دوره مظفرالدین شاه رسما وارد ایران میشود اما پیوند خوردن آن با مجموعهای از حواشی و سوء برداشتها، سبب مقاومتهایی در درون جامعه مذهبی میشود. دو تن از علما و مجتهدین شهر همدان به نام آقایان فاضل و سیدعبدالحسین در سنه ۱۳۲۴ قمری، نمایش فیلم در این شهر را حرام و خلاف شرع اعلام کردهاند. بعد ها هنر پیشه فیلم دختر لر توسط افراد متعصب سنتی و مذهبی مورد تمسخر و آزار گرفت
اشاره:
واقعیت این است که حضور سینما در ایران از اساس پدیده وارداتی بود. صرف نظر از اینکه نخستین آزمایشها و تئوری علمی درباره ماندگاری تصویر در چشم (اساس پدیده سینماتوگراف) و اتاق تاریک (پایه هنر عکاسی) در قرن پنجم هجری توسط ابنهیثم بنیان گذارده شد و در قرن هفتم توسط کمالالدین فارسی تکامل یافت و اگر چه سالیان دراز پیش از تولد سینما، ایرانیان با هنرهایی همچون پردهخوانی و نقالی، به نوعی فنون تصویرسازی و داستانگویی توأم را تجربه نموده بودند، اما آنچه امروزه تحت عنوان هنر و یا صنعت سینما نامیده میشود، مشخصا از اواخر قرن سیزدهم هجری و در دوره مظفرالدین شاه قاجار و از آن سوی مرزها وارد ایران شد.
ورود سینما به ایران از همان ابتدا با حاشیهها و حرف و حدیثهایی مواجه شد که هنوز هم دامنه اعتراض به آن، به کلی برچیده نشده است. با این تفاوت که زمانی اصل موجودیت صنعت سینما از جانب گروههایی از جامعه مورد اعتراض بود و امروز محتوا و اثرات فرهنگی آن محل نقد و بحث است. اما چرا صنعت سینما که میتوانست مورد اقبال و استفاده همه طیفهای جامعه قرار بگیرد، ورود و ظهورش در ایران، این همه بحثانگیز شد؟ اسناد و متون تاریخی درباره پیدایی سینما در ایران گزارشهای پراکندهای در اختیار ما قرار میدهد اما با در کنار هم گذاشتن همه اینها میتوان دریافت که به دلیل عدم توجه به زمینههای فرهنگی استقرار صنایع در کشور، ایجاد یک صنعت مثل سینما میتواند به سوء تفاهمها و حاشیههای دامنهدار و تضعیفکنندهای تبدیل شود که ارتباطی با اصل آن صنعت ندارد. در اینجا به چند مورد آن اشاره می کنیم:
همزمانی سینماتوگراف با قرارداد دارسی
مطابق گزارشهای موجود، نخستین سفر مظفرالدین شاه قاجار به فرنگ در روز ۲۴ فروردین ۱۲۷۹ شمسی (۱۳۱۷قمری) آغاز شد. این سفر که زمینهساز خرید برخی تجهیزات و ورود سینماتوگراف به ایران شد، به تشویق فراماسونهایی همچون علیخان ظهیرالدوله و با همراهی روسوفیل بدنامی همچون علیاصغرخان اتابک انجام شد. در این سفر مظفرالدین شاه، دستور ابتیاع سینماتوگراف را به صنیعالدوله و پسرش میرزا ابراهیمخان عکاسباشی داد تا در برگشت به ایران، آن را همراه بیاورد. یک سال بعد که سینما وارد ایران شد، تبدیل به علاقه و سرگرمی عجیب شاه شد.
درست در همین زمان، ویلیام ناکسدارسی (سرمایهدار انگلیسی)، موفق به عقد یک قرارداد استعماری ظالمانه شد که به موجب آن امتیاز استخراج معادن و بهرهبرداری و لولهکشی نفت و قیر ایران برای مدت ۶۰ سال در اختیار او قرار میگرفت. مخالفان شاه، عقد این قرارداد را با ورود سینما مرتبط دانستند چرا که به گفته آنها، هم سفر شاه به خارج و خرید سینماتوگراف و سرگرم شدن او و هم عقد قرارداد دارسی، جملگی با نقشه و توصیه تشکیلات فراماسونری در ایران اتفاق افتاده است. بنابراین ورود و زایش صنعت سینما به ایران در میان شک و بدبینی عمومی اتفاق افتاد.
حضور یهودیها و ارامنه در سینمای ایران
دومین عاملی که به نظر میرسد تا حد زیادی سبب بدبینی برخی اقشار مذهبی و سنتی به صنعت سینما در ایران شد، حضور افرادی با گرایش سیاسی و مسلکی خاص در این عرصه بود. نخستین سالن عمومی در ایران توسط میرزا ابرهیمخان صحافباشی تاسیس شد. او که یک مغازه عتیقه فروشی داشت ناگهان سر و کلهاش از سانفرانسیسکوی آمریکا پیدا شد و به نوشته ناظمالاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان»، به عضویت انجمن مخفی دوم در ایران درآمد که ریشه فراماسونری داشت و بعدا پایه و بنیاد سازمانهای تروریستی، همچون «کمیته مجازات» شد. از افراد دیگری که در بسط و ایجاد حلقهای از سالنهای نمایش سینما در ایران نقش داشتند، میتوان به علی وکیلی و اسحاق زنجانی اشاره کرد که از قضا، هر دو فارغالتحصیل مدارس اتحادیه جهانی یهودی با عنوان «آلیانس» بودند.
اما برخی دیگر، آغاز سینما در ایران را مربوط به ساخته شدن و اکران عمومی نخستین فیلم ایرانی یعنی «آبی و رابی» توسط آوانس اوگانیانس میدانند که روز جمعه ۱۲ دیماه ۱۳۰۹ در سینما مایاک تهران به روی پرده رفت. اوگانیانس، مهاجری ارمنی و متولد ترکمنستان بود که به تازگی وارد ایران شده بود و یک مدرسه آرتیستی سینما (برای آموزش علاقمندان به سینما و بازیگری) در تهران و با مشارکت علی وکیلی و عباس مسعودی (افراد متهم به فراموسونری) تاسیس کرده بود. نخستین محصول این مدرسه، ساخت فیلم سینمایی «حاج آقا آکتور سینما» بود، که نقدی گزنده بر اعتقادات ملی و مذهبی آن روز جامعه ایران به حساب میآمد.
نفوذ سینمای پارسیان هند
زرتشتیان ایرانی مقیم هندوستان از دوره رضا شاه مورد توجه حکومت قرار گرفتند و رفت و آمدهایی معمول شد. عبدالحسین شیرازی از جمله ایرانیانی بود که برای آموزش سینما به هندوستان رفت. او در آنجا با سردینشاه پتیت (رئیس انجمن اکابر پارسیان هند) آشنا شد و تحت تاثیر او، نام خود را به سپنتا تغییر داد. سپنتا شیرازی از این طریق به کمپانی امپریال فیلم انگلیس معرفی شد و نخستین فیلم ناطق ایرانی یعنی «دختر لر» را ساخت و وارد سینمای ایران کرد. در برخی متون این ادعا وجود دارد که سپنتا توسط اردشیر جیریپورتر (سرجاسوس سرویس اطلاعاتی انگلیس) به انجمن اکابر هند معرفی شده است. در حالیکه احتمالا آنرا با خان بهادر اردشیر ایرانی، کارگردان مقیم هند و سازنده فیلم عالم آرا (نخستین فیلم ناطق هند) اشتباه می گیرندکه در آموزش سپنتا بسیار موثر بود.
فیلم دختر لر دارای پیام و ماهیت کاملا سیاسی و حکومتی و در راستای پروپاگاندای نظام تازه تاسیس پهلوی اول بود. عنوان فرعی فیلم «ایران دیروز و ایران امروز»، در حقیقت منطبق با اندیشههای روشنفکرانی مثل فروغی و حکمت و متین دفتری، درباره لزوم ورود جامعه ایران به مرحله نوین بود. سکانس پایانی فیلم هم با موضوع قصد بازگشت جعفر و گلنار، گویی ترسیمکننده آینده روشن برای ایران نوین مد نظر آنها بود.
اسناد تاریخی چه میگویند؟
آنچه اسناد تاریخی نشان میدهد اینکه تلاش برای ایجاد سینما و حتی تاسیس صنعت سینما در ایران به قبل از این، یعنی دوره ناصرالدین شاه قاجار مربوط میشود. بطوریکه مطابق سند ۲۴۰/۹۶۱۸۲ موجود در آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سال ۱۳۰۰ قمری، مسیوچرچیل تبعه انگلیس متقاضی دایر نمودن سینماتوگراف در ایران بوده است. همچنین مطابق سند ۲۹۷/۳۵۱۱۳ سه سال بعد فردی به نام نیکلا گریگوریانس تبعه روس عین چنین تقاضایی را طرح نموده است و متعهد شده است که در صورت اخذ مجوز انحصاری ساخت کارخانجات فیلم در ایران، بنا به مقتضیات جامعه ایران، فیلمهای علمی و اخلاقی تولید و پخش نماید. در این سند شرح مفصلی از ویژگیهای جامعه ایران برای تولید عکس و فیلم، با توجه به آفتابی بودن بیشتر فصول، مناظر طبیعی و نیز وجود متون غنی ادبی برای تولید محتوای فیلم ارائه شده است. از همه مهمتر اینکه از همان دوره توافقات پیرامون ایجاد صنعت سینما در ایران و بطور مشخص «ایجاد کارخانه سینماتوگراف» در میان بوده است و تاکید شده که این امر میتواند به ترقی صنعت و اقتصاد ایران کمک کند.
این صنعت همانطور که عنوان شد در دوره مظفرالدین شاه رسما وارد ایران میشود اما پیوند خوردن آن با مجموعهای از حواشی و سوء برداشتها، سبب مقاومتهایی در درون جامعه مذهبی میشود. بطوریکه مطابق سند ۲۹۷/۳۵۱۱۴ دو تن از علما و مجتهدین شهر همدان به نام آقایان فاضل و سیدعبدالحسین در سنه ۱۳۲۴ قمری، نمایش فیلم در این شهر را حرام و خلاف شرع اعلام کردهاند. به هر حال همانطور که ملاحظه میشود تولد صنعت سینما در ایران به رویدادهای تاریخی و سوء شهرت و شخصیت برخی افراد و جریانها، گره خورد و در میان تردیدهای بیربط متولد شد و از اینرو به رغم یک صد سال فعالیت، هیچ وقت نتوانست به جایگاهی شایسته و در حد استعداد هنری ایرانیان ارتقاء یابد.
- ۰۰/۰۶/۲۳