متن کامل گفتگوی «کارخانه دار» با اسماعیل قدس خالق برند دلپذیر
نه ژن خوب بودم و نه پدر پولدار داشتم؛ از کار در شرکت مینو شروع کردم
به نظر من هر فردی وظیفه دارد، ملی فکر کند و مملکت خود را دوست باشد و به کیفیت و مردم کشور خود اهمیت دهد. تمامی صنعتگران دهه ۳۰ و ۴۰ کشور که هنوز هم آثاری از آنها به جا مانده است، فقط و فقط ایران را دوست داشتهاند و ملیگرا بودند. از نظر ما فکر کردن به توسعه شرکت، فکر کردن به توسعه مملکت هم هست. خیلی از کارآفرینان را میشناسم که زیر فشار قرار گرفتن و تحقیر شدند اما هنوز هم به مملکت خودشان تعصب دارند و احترام میگذارند.
میگوید کارآفرینی با مثبتاندیشی آغاز میشود. یک کارآفرین موفق در همه مشکلات جامعه شریک است، همه گرفتاریها را درک میکند اما تسلیم شرایط نمیشود. کارآفرینی همیشه آغشته با رنج و تلاش است اما گاه ممکن است، کوششهای فراوان هم، به نتیجه دلخواه نرسد. یک کارآفرین باید بداند که در همه اتفاقات ناخوشایند حرفهای، مقصر اصلی خود اوست. با غر زدن و ارتباط دادن مشکلات به دیگران، مشکلی حل نمیشود.
اینها، حرفهایی است که محمداسماعیل قدس با ظاهری آراسته و مرتب در سالن مجلل شرکت کدبانو به مجله کارخانهدار گفت. کسی که با راهاندازی شرکت پخش مواد غذایی شروع کرد و اکنون یکی از برترینها در صنعت مواد غذایی کشور است. در سال ۹۵ برند او «دلپذیر» یکی از ۱۸ برند ملی کشور شده است.
مدرنترین کارخانه را در اوج تحریمها راه انداختیم
این کارآفرین موفق ایرانی، منکر مشکلات نیست؛ اما معتقد است که کارآفرین باید به دنبال راه حل باشد: در دوره آقای احمدینژاد و در اوج تحریمها، ما کارخانه جدید خود را که مدرنترین کارخانه کشور است با صد در صد ماشینآلات اروپایی تجهیز کردیم و توانستیم السی باز کنیم. هیچ کارآفرینی بدون چالش نیست. مهم مدیریت این چالشها است.
خصلت مثبتاندیشی کارآفرین از کجا ریشه میگیرد؟
به ذات بشر برمیگردد که خانواده و مدرسه در به وجود آوردن ذهن مثبتنگر تاثیرگذار است. مثبتنگر بودن باعث میشود که جامعه رشد کند.
خط قرمز من، رعایت سلامت جامعه است
همه کارآفرینان به دنبال سود هستند، این سودخواهی را چگونه میتوان با رضایت مصرفکننده هماهنگ کرد؟
هر کاری اصولی دارد. من تولید کننده مواد غذایی هستم و اصل من رعایت سلامت جامعه است. هر جایی که قرار باشد اتفاقی بیافتد که تولید من جلوی سلامت جامعه را بگیرد، دیگر اجازه ندارم به فعالیت خود ادامه دهم. وقتی اصول، زیرپا گذاشته شود، دیگر آن کار وجود ندارد. در تمام دنیا مردم بر هر موضوعی نظارت میکنند. در حقیقت صاحب برند نباید اصول خود را زیرپا بگذارد وقتی جامعه به عینه دید که اصول رعایت میشود آن محصول به برند تبدیل میشود.
در کشورهای صنعتی عموما غربی موضوعی به نام «مسئولیت اجتماعی» وجود دارد که ریشه در مذهب و قانون ندارد، اما بزرگترین استاندارد آنها به حساب میآید، چرا در کشور ما با وجود سازمان استاندارد، سازمان حمایت، تعزیرات حکومتی و غیره… باز هم این مشکل حل نمیشود؟
قویترین موضوعی که جامعه را میسازد فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ یک لغت نیست بلکه مجموعه عوامل از جمله دانش، اخلاق، صداقت و غیره است که فرهنگ یک جامعه را میسازد. هر چه فرهنگ قویتر باشد به سمت مسئولیت اجتماعی قویتری خواهیم رفت. اما وقتی سطح فرهنگ پایین است، مسئولیت اجتماعی به منفعت فردی گرایش مییابد که ضد جامعه است.
برند با صداقت و کیفیت ساخته میشود
آیا برای شما برندسازی یک نیّت و تصمیم، قبل از شروع فعالیت بود یا در حین کار، به این نتیجه رسیدید؟
شرکت کدبانو با برند دلپذیر در سال ۱۳۲۸ توسط خانم نظریان که از وزارت اقتصاد مجوز گرفته بودند تاسیس و در سال ۱۳۵۲ به یک گروه حرفهای فروخته شد و ما در سال ۱۳۷۰ از آن گروه، این شرکت را خریداری کردیم. در آنجا ما متوجه شدیم که اگر قرار است صنعت در این کشور رشد کند، باید اصل کیفیت و صداقت رعایت شود.
ما در ابتدا شرکت پخش پگاه را راهاندازی کردیم که توزیع لبنیات شیر پاستوریزه را داشتیم. گروه ما به قدری خوب کار کرد که مغازهداران شیر پاستوریزه را به شیر پگاه میشناختند. وقتی از کارخانه پاستوریزه بیرون آمدیم آنها اسم پگاه را روی محصولات خود گذاشتند و برند پگاه را به نام خود ثبت کردند.
بعد از پخش متوجه شدیم باید یک پشتوانه تولیدی داشته باشیم که کارخانه «دلپذیر» را خریداری کردیم که برند ناشناختهای بود. از روز اول مبنا بر این بود که یک کالای با کیفیت در سلامت کامل تولید کنیم و این اصل را تا به امروز نگه داشتیم و به تدریج در مردم این باور ایجاد شد که محصولات دلپذیر با کیفیت و سالم است.
باد دست خالی پگاه را شروع کردیم
من و ۴ نفر همکارانم در ابتدا کارمندان شرکت مینو و از همکاران آقای خسروشاهی بودیم. هر کدام مدیر یک بخش مینو بودیم. سالها کار کردیم و تجربه کسب کردیم. بعد با دست خالی پخش پگاه را شروع کردیم و بعد شرکت دلپذیر را راهاندازی کردیم. نه ژن خوب هستیم، نه پدران ثروتمند داشتهایم.
یعنی الان هم کسی از کارکنان و کارگران یک شرکت، میتواند کارآفرین شود؟
صد در صد میتواند کارآفرین باشد. متاسفانه الان اقتصاد ما به سمت اشتباهی هدایت شده است. زمانی همه فکر میکردند درس خواندن اشتباه است. یا اینکه وقتی درس تمام شد بلافاصله باید کارآفرین شوند. خوب این تصور ۱۰۰ درصد غلط است. به نظر من کسی که از دانشگاه میآید الزاما باید چند سالی در یک شرکت به صورت عملی کار کند و تجربه کسب کند و اصطلاحا کار کشته شود و سپس با افراد همفکر خود کار کوچکی را آغاز کند و بعد به آرامی آن را گسترش دهند. در همه جای دنیا همه کارآفرینان از صفر شروع کردهاند.
راه اقتصاد، هیچ وقت بسته نمیماند
خود شما هم به عنوان مدیر شرکت کدبانو و برند دلپذیر، اتفاق افتاده که درگیر چالشهای سخت حرفهای شده باشید؟
قطعا. اما گروه ما همیشه دنبال راهکار بوده است. یادآوری میکنم که بیشتر طرح توسعه و تجهیز کارخانه جدید ما در زمان تحریمها بوده است. همه کارآفرینان با چالش مواجه میشوند، اما مهم نوع مدیریت است. در هیچ کجای دنیا و در هیچ اقتصادی همیشه کار کردن قرین موفقیت نیست و حتما شکست و ضرر هم دارد. مهم این است که چگونه با این ضرر و شکست برخورد شود. باید برآیند مثبت وجود داشته باشد. در شرکت دلپذیر هم این شکستها و ضررها وجود داشته اما نوع مدیریت و مثبتاندیشی باعث ادامه کار با موفقیت بیشتر شده است.
چه عاملی باعث شد که شما در شرایط سخت، موفقیت کسب کنید؟
مثبت فکر کردیم. الان هم در تحریمهای جدید که همه غر میزنند ما در حال توسعه کارخانه خود هستیم. ماشینآلات میآوریم و مواد اولیه هم وارد میکنیم، تولید میکنیم روز به روز هم تولید خود را توسعه میدهیم. نباید زانوی غم بغل کرد، باید راه کار پیدا کرد. هیچ وقت در هیچ جای دنیا اقتصاد بسته نمیشود.
البته عنصر همدلی همکاران هم مهم است. ما الان در شرکت کدبانو تبدیل به یک خانواده شدهایم. همکاران تلاش میکنند و ما هم در قبال آنها احساس تعهد میکنیم. از اول مهر ماه امسال ۱۰ درصد به حقوق همه کارمندان اضافه کردیم. ما همیشه دوم هر ماه حقوق پرداخت میکنیم. بیمه ما به روز است و فقط یک لیست حقوق داریم.
عشق به تولید، عشق به وطن است
بله، به نظر من هر فردی وظیفه دارد، ملی فکر کند و مملکت خود را دوست باشد و به کیفیت و مردم کشور خود اهمیت دهد. تمامی صنعتگران دهه ۳۰ و ۴۰ کشور که هنوز هم آثاری از آنها به جا مانده است، فقط و فقط ایران را دوست داشتهاند و ملیگرا بودند. از نظر ما فکر کردن به توسعه شرکت، فکر کردن به توسعه مملکت هم هست. خیلی از کارآفرینان را میشناسم که زیر فشار قرار گرفتن و تحقیر شدند اما هنوز هم به مملکت خودشان تعصب دارند و احترام میگذارند.
اول ایده و تجربه؛ پول آخرین عامل است
این روزها همه از بحران در صنایع صحبت میکنند. شما هم چنین تصوری دارید؟
الان بحران نداریم بلکه مشکل داریم. وقتی مشکل به معضل تبدیل شد، بحران به وجود میآید. همه جای دنیا هم مشکل دارند؛ آمریکا مگر مشکل و بحران ندارد؟ مشکلات کنونی صنایع قابل حل است. برخی صاحبان صنایع فکر میکند که باید به آنها تسهیلات و امکانات داده شود، مقررات واردات و صادرات مجانی به او داده شود تا بتواند یک واحدی را اداره کنند.
در کار کردن آخرین عاملی که باید در مورد آن تصمیم گرفت پول است. فکر، ایده، تجربه و چگونگی اجرا و چگونگی رفع موانع، مهم است. در همه جای دنیا تعرفه صفر است. بنابراین تولید کننده باید کالایی تولید کند که در زمان رقابت محصولش رقابتی از نظر کیفیت و قیمت باشد. این دید در کشور وجود ندارد و با کوچکترین مشکل گفته میشود بحران به وجود آمده است.
شرکت دلپذیر زمان آقای احمدینژاد از صندوق توسعه ملی با دلار ۸۸۰ تومان ارز دریافت کرد و اقساطش را با دلار ۳ هزار تومان پرداخت کرد. بعد مجلس قانونی تصویب کرد که آنهایی که قسطشان را ندادند با دلار ۱۴۰۰ تومان پرداخت کنند و آنهایی هم که وام خود را با ۳ هزار تومان پرداخت کردند، که هیچ. ما در این شرایط کار کردیم و غر نزدیم.
در حال توسعه کارخانه جدید هستیم
چشماندازتان از شرکت دلپذیر چیست؟
قبل از از اینکه کارخانه را خریداری کنیم، برندهای قویتر از ما وجود داشتهاند اما در حال حاضر آنچه جامعه، آمارهای فروش و ملی شدن برند ما میگوید این است که در رشته صنعت غذا شاگرد اول هستیم و با کارخانه جدید در حال توسعه آن هم هستیم و امیدوارم همچنان شاگر اول باقی بمانیم.
صنعت غذا الان گنجایش ایجاد برند جدید را دارد یا اینکه صنایع موجود باید حمایت و با کیفیتتر شوند؟
من طرفدار اقتصاد آزاد هستم. یعنی معتقدم باید برند و صنعت جدید وارد صنایع کشور شود. هر برندی دارای یک عمری است که میتوانند با حفظ شرایط (کیفیت، سلامت و نفوذ در ذهن مردم) عمر خود را طولانی کنند اگر نتوانند قطعا از بین خواهند رفت.