rebar

اخبار روز محصولات فولادی شامال میلگرد تیراهن ورق و ....

rebar

اخبار روز محصولات فولادی شامال میلگرد تیراهن ورق و ....

دوستان و همراهان گرامی می توانید سوالات خود را در خصوص قیمت آهن، قیمت میلگرد ، کیفیت محصولات فولادی و سایر موضوعات مرتبط با آهن و فولاد و میلگرد و دیگر محصولات فولادی همچنین بررسی کیفیت محصولات مرتبط ،مراحل تولید ، تحلیل بازار میلگرد و آهن را از فلزمال بخواهید .

با توجه به نوسانات قیمت آهن همچنین قیمت میلگرد در بازار و قطعاً پیش از خرید تمامی محصولات فولادی خریداران نیاز به اطلاعات کامل و کافی در خصوص سایز و نوع کالای مورد نظر داشته باشند . ما آماده هستیم تا این اطلاعات را در اختیار همراهان گرامی قرار دهیم .

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقش استاد مجتبی مینوی در تاسیس و تکمیل آرشیو ملی ایران» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در همان سال سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فردوسی را به‌عهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. مجتبی مینوی در روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۵۵ برابر با ۲۶ ژانویه ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی در تهران درگذشت

 

دریافت

 

 

7 بهمن مصادف با چهل و چهارمین سالگرد در گذشت مجتبی مینوی ادیب، محقق، سند شناس و شاهنامه پژوه بزرگ ایران که حقیقتا یکی از نامداران عرصه فرهنگ و ادبیات ایران است.

 

او روحانی زاده ای بود که بواسطه شغل پدرش وارد عرصه گزارش نویسی در مجلس شورای ملی شد و به خاطر استعداد بی نظیرش با ادبای بزرگی چون محمد قزوینی، صادق هدایت، محمدعلی فروغی و سیدحسین تقی زاده پیوند خورد و سپس به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت و در نهایت از پایه گذاران کتابخانه ملی شد.

 

از سال ۱۳۳۱ مدتی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را داشت. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت یافت که طی سفرهایی به کشور ترکیه، ضمن جستجو در کتابخانه‌های آن کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکس‌برداری و تهیه میکرو فیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد.

گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخهٔ خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می‌شود. از سال ۱۳۳۶ به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران درترکیه منصوب شد.

در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در همان سال سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فرودوسی را به‌عهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. مجتبی مینوی در روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۵۵ برابر با ۲۶ ژانویه ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی در تهران  درگذشت 

 

در یکی از گزارش هایی که از ترکیه ارسال کرده است می توان ذوق ادبی و علاقه او به اعتلای فرهنگی ایران را به درستی درک کرد:

 

استاد مینوی  در”شهر کتابخانه‌ها”، تاریخ و فرهنگ، صص ۳۱۳-۳۱۵. می نویسد:

 

 « چه غم اگر شهر استانبول زیاده پرصداست و بالخصوص غوغای تاکسیها و ناله و غرّش کشتیها گاهی سلب استراحت می‌کند، درون سالون مطالعه سلیمانیه آرام و راحت‌بخش است. حتی گاهی که در قراءتخانه کتبخانه ملّت از کثرت آرامش و بی‌صدائی یا در اثر سنگینی غذا ممکنست خواب بر انسان مستولی شود ممنون هم می‌توان شد که یک اتومبیل آمبولانس از خیابان بگذرد و شیون و ضجّه‌ای بلند کند.

اگر  بعضی روزها گرمای هوا تحمل‌ناپذیر می‌شود چه باک، گوشه خنک و خلوتی که در زیر گنبد آسمان‌آسای ایاصوفیّه برای خوانندگان فراهم کرده‌اند تلافی می‌کند.

اگر شب در سالن هتل بانگ رادیو چنان بلند است که به هفت خانه دورتر هم می‌رسد غصّه نیست، چون روز بعد را می‌توان از صبح تا شب در زیر سقف زیبا و طالار با روح قوجا راغب‌پاشا عصبهای کش آمده را استراحت داد؛ و بعد از آنکه انسان چند ساعتی را در کتبخانه عمومی یا کتبخانه اونیورسینه صرف مطالعه افکار گذشتگان کرده‌است می‌تواند در زیر بلوط بلند و سبز و خرّم (که آن را چنار می‌نامند ) و در میدان با صفای بایزید با عزیز بیگ و مصطفی‌ بیگ و مظفّر‌ بیگ و عبدالباقی بیگ به صرف چای و قهوه و شنیدن سخنان شیرین و لذّت‌بخش رفع ملالت کند، یا با عصمت‌ بیگ و حیدر بیگ و ابراهیم‌ بیگ به عالم آب سری بزند، یا در کنجِ دنج زکی ولیدی افندی و اسمعیل حکمت افندی گفته‌های پر مغز و اطلاعات نادر و ذی‌قیمت کسب کند. به قول شاعر ما شیخ سعدی:

زمانی درس علم و بحث تنزیل

که باشد نفس را از وی کمالی

زمانی شعر وشطرنج و حکایات

که خاطر را بود دفع ملالی

خلاصه آنکه در این دو ماه در این شهر شما با آنکه من تنها آمده بودم و در ابتدا هیچ آشنائی نداشتم یک آن حسّ غربت نکردم، و مثل این بود که در میان قوم خود و با خویشان و دوستان و آشنایان خود زندگی می‌کنم – چرا، تفاوتی بود، امّا از این حیث که  چون مهمان و مسافرم بیش از حدّ استحقاق به من محبّت و مهربانی ابراز کردند. ازین گذشته دیگر خیال نمی‌کنم احدی هرگز به من به چشم بیگانه نگاه کرده باشد، و بنده هم در اینجا دوستانی یافته‌ام که محبتشان هرگز از قلب من زایل نخواهد شد.

دست و پا گیره عمده من خیال می‌کردم ندانستن زبان باشد. امّا آن هم بحمدالله خیال واهی بود. اولاً عده فارسی‌دانها و ایران‌دوستها در این شهر بسیار بیش از آنست که در بدو نظر ممکنست به خاطر خطور کند، از پیران هشتادساله تا جوانان سی‌ساله فراوان دیده‌ام کسانی را که تعلیم فارسی کارشان نیست و ادعای فارسی‌دانی نمی‌کنند و مع‌هذا به زبان ما تفهیم و تفهّم می‌توانند کرد، وتلفظ ایشان مصداق شعر شاعر ماست که “ترکان پارسی‌گو بخشندگان عمرند”. ثانیاً با همان چند کلمه‌ای که بتدریج از زبان ترکی یاد می‌گرفتم هر گاه جمله ناقص دست و پا شکسته‌ای هم می‌ساختم چون مستمعین من با ادب و حوصله گوش می‌دادند از عجز خود خجالت نمی‌کشیدم، و چون ذهن تند و هوش تیز آنها مقصود مرا زود در می‌یافت احتیاجی به بسط و تفصیل حسّ نمی‌کردم.»  در باره داستان تاسیس میلگرد شهرکرد و داستان تاسیس  میلگرد درپاد تبریز در وبسایت فلزمال .

 

  • farshid ganji