rebar

اخبار روز محصولات فولادی شامال میلگرد تیراهن ورق و ....

rebar

اخبار روز محصولات فولادی شامال میلگرد تیراهن ورق و ....

دوستان و همراهان گرامی می توانید سوالات خود را در خصوص قیمت آهن، قیمت میلگرد ، کیفیت محصولات فولادی و سایر موضوعات مرتبط با آهن و فولاد و میلگرد و دیگر محصولات فولادی همچنین بررسی کیفیت محصولات مرتبط ،مراحل تولید ، تحلیل بازار میلگرد و آهن را از فلزمال بخواهید .

با توجه به نوسانات قیمت آهن همچنین قیمت میلگرد در بازار و قطعاً پیش از خرید تمامی محصولات فولادی خریداران نیاز به اطلاعات کامل و کافی در خصوص سایز و نوع کالای مورد نظر داشته باشند . ما آماده هستیم تا این اطلاعات را در اختیار همراهان گرامی قرار دهیم .

  • ۰
  • ۰

 

فارغ از شرکت سازنده، این روزها برجستگی ماژول دوربین گوشی‌های پرچم‌دار بزرگتر از هر زمان دیگری شده است. در واقع، گوشی‌هایی که از ماژول‌های دوربین بزرگتری بهره می‌برند معمولا عکس‌های بهتری را ثبت می‌کنند. از طرف دیگر، گوشی‌های دارای دوربین جمع‌وجور معمولا توجه زیادی را جلب نمی‌کنند. اگرچه به نظر می‌رسد این روند تأثیر مثبتی بر کیفیت عکاسی دارد، اما از نظر بصری چندان جذاب نیست و ضخامت گوشی‌ها را افزایش می‌دهد.

روی هم رفته در گوشی‌های پرچم‌دار، کاربران تقریبا چاره‌ای جز کنار آمدن با غول‌پیکر بودن برجستگی دوربین ندارند. اما چرا این برجستگی ضروری شده است؟ برای درک این موضوع، در ابتدا به مکانیسم دوربین موبایل می‌پردازیم.

 

فاصله‌ی کانونی، لنزها و ضریب برش

 

قبل از اینکه به برجستگی دوربین موبایل بپردازیم، باید برخی مشخصه‌ها و مؤلفه‌های مهم دوربین عکاسی را مطرح کنیم. این بخش را با توضیح درباره‌ی لنزها و فاصله کانونی آغاز می‌کنیم.

هرگونه لنز دوربین، از آن‌هایی که در دوربین‌های DSLR هستند گرفته تا گوشی‌های هوشمند، نور ورودی را در مرکز کانونی جمع می‌کنند که به این فرایند هم‌گرایی گفته می‌شود. این مرکز کانونی جایی است که سنسور دوربین تعبیه شده تا بتواند تصویر را به صورت دیجیتالی ثبت کند. فاصله کانونی، به فاصله‌ی مرکز اپتیکی لنز و مرکز کانونی آن گفته می‌شود که بر حسب میلی‌متر اندازه‌گیری می‌شود. با این حال، در واقعیت لایه‌های متعدد لنزها به این معنا هستند که طول واقعی فاصله کانونی معمولا کمتر از طول تبلیغ شده محسوب می‌شود.

به بیان ساده، فاصله کانونی میدان دید دوربین و میزان بزرگنمایی آن را تعریف می‌کند. هرچقدر فاصله کانونی بیشتر باشد، میدان دید محدودتر شده و در عوض بزرگنمایی افزایش پیدا می‌کند و به این فرایند زوم گفته می‌شود. برای درک بهتر این موضوع، می‌توانید به تصویر زیر نگاه کنید.

 

 

نکته‌ی مهم این است که فاصله کانونی بر پرسپکتیو تصویر هم تأثیر می‌گذارد. در بزرگ‌نمایی‌های طولانی‌تر، جداسازی و تمایز کمتری بین اشیاء پیش‌زمینه و پس‌زمینه وجود دارد.

یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم، ضریب برش یا کراپ فکتور است که این ضریب به اندازه‌ی سنسور دوربین بستگی دارد. تصور کنید که از طریق یک لنز مشغول دیدن یک منظره هستید. یک لنز فارغ از اندازه‌ی سنسور، اطلاعات را راهی سنسور دوربین می‌کند ولی با توجه به اندازه‌ی سنسور، تصویر نهایی کراپ می‌شود.

 

هرچقدر سنسور کوچکتر باشد، کراپ هم بسته‌تر و میدان دید محدودتر خواهد بود و به نوعی تصویر در مقایسه با سنسور فول فریم، بزرگنمایی شده به نظر می‌رسد. یکی از دلایل استفاده از سنسورهای کوچکتر برای دوربین‌های تله‌فوتو موبایل، به همین موضوع برمی‌گردد. با این حال، تصویر کراپ شده از نظر پرسپکتیو مشابه زوم مبتنی بر سنسور فول فریم نیست. روی هم رفته ضریب برش یا کراپ فکتور برای درک ماهیت دوربین‌های زوم و واید موبایل اهمیت زیادی دارد.

 

بعد از مطرح شدن مبانی فاصله کانونی، بزرگنمایی و ضریب برش، حالا می‌توانیم توجه خود را به برجستگی دوربین گوشی‌ها معطوف کنیم. اولین دلیل برای افزایش اندازه‌ی ماژول دوربین، بحث زوم‌های طولانی‌تر است. همان‌طور که در بخش قبلی گفتیم، فاصله کانونی یک مؤلفه‌ی کلیدی برای بزرگنمایی دوربین محسوب می‌شود.

اگرچه ساختارهای لنزهای پیچیده می‌توانند به نوعی فاصله کانونی مؤثر را افزایش بدهند، اما در نهایت فاصله بیشتر بین لنز و سنسور برای زوم‌های طولانی‌تر لازم است. شرکت‌ها برای دستیابی به این هدف، به بهره‌گیری از لنزهای پریسکوپی روی آورده‌اند که این نوع لنزها با وجود اندازه‌ی کوچکی که دارند، می‌توانند زوم قابل توجهی را ارائه کنند. در این فناوری، با استفاده از آینه‌های مخصوص فاصله‌ی بین لنز تا سنسور افزایش پیدا می‌کند. تمایل شرکت‌ها برای افزایش مقدار زوم، یکی از مهم‌ترین دلایل بزرگتر شدن برجستگی دوربین گوشی‌های هوشمند است.

 

عامل دوم افزایش برجستگی دوربین مربوط به استفاده از سنسورهای بزرگتر است. چنین سنسورهایی نور بیشتری را دریافت می‌کنند و کیفیت تصویر را بهبود می‌بخشند. اگرچه اندازه‌ی سنسور بیشتر مربوط به ضریب برش است تا فاصله کانونی، اما فاصله کانونی طولانی‌تر با سنسورهای بزرگتر معمولا مطلوب‌تر است.

باید خاطرنشان کنیم گوشی‌های هوشمند در صورت استفاده از سنسورهای بزرگتر، معمولا همان ضریب برش نسل‌های قبلی را حفظ می‌کنند که چنین کاری مستلزم فاصله کانونی طولانی‌تر است. در غیر این صورت میدان دید وسیع‌تر می‌شود که ممکن است مطلوب همه نباشد. این موضوع برای دوربین‌های چندگانه اهمیت بیشتری دارد زیرا بین دوربین‌های اولترا واید، اصلی و تله‌فوتو باید تمایز واضحی وجود داشته باشد.

در نهایت باید اعوجاج لنز را در نظر بگیریم که معمولا در لبه‌های تصویر توجه زیادی را جلب می‌کند. افزایش اندازه‌ی سنسور و استفاده از کراپ بزرگتر می‌تواند منجر به اعوجاج بیشتری شود. این مشکل با لنزهای کوچک دارای دیافراگم باز که در گوشی‌های هوشمند مورد استفاده قرار می‌گیرند، محتمل‌تر است. به‌عنوان مثال می‌توانید به تصویر زیر نگاه کنید.

 

فزایش کیفیت لنزها می‌توانند در این زمینه تأثیرگذار باشند. با این حال با توجه به بدنه‌ی گوشی‌ها و باز بودن دیافراگم لنزهای آن‌ها، ساخت لنزهای باکیفیت برای گوشی‌های هوشمند کار بسیار سختی محسوب می‌شود. یک راهکار جایگزین برای حل این مشکل، تنظیم فاصله کانونی است. اگر هم برای کاهش اعوجاج فاصله کانونی بیشتر شود، برجستگی ماژول دوربین افزایش پیدا می‌کند.

 

اگرچه در رابطه با افزایش ضخامت برجستگی دوربین گوشی‌های هوشمند نمی‌توان فقط یک دلیل را مطرح کرد، اما در این زمینه یک موضوع مشترک دیده می‌شود. شرکت‌های مختلف در تلاش هستند که بر محدودیت‌های قوانین فیزیک به منظور بهبود قابلیت‌های دوربین و کیفیت تصویر، غلبه کنند.

تمایل به ارائه‌ی زوم‌های دوربرد و سنسورهای بزرگتر برای کاهش فاصله نسبت به دوربین‌های حرفه‌ای، دو عامل بزرگ محرک این روند به حساب می‌آیند. این موضوع که بهترین دوربین‌های موبایل معمولا برجستگی بزرگتری دارند، تصادفی نیست. این در حالی است که گوشی‌های دارای دوربین‌های مبتنی بر قابلیت‌های مرسوم، معمولا ماژول دوربین بسیار کوچکتری دارند.

گفتنی است تقاضا برای باتری‌های بزرگتر، آنتن‌های ۵G و دیگر قطعات تکنولوژی منجر به افزایش ضخامت بدنه‌ی گوشی‌ها شده‌اند. به همین خاطر شرکت‌ها یا باید ضخامت بدنه‌ی گوشی‌ها را تا حد زیادی افزایش بدهند یا اینکه برای تعبیه‌ی دوربین‌های پیشرفته باید ضخامت برجستگی ماژول دوربین را بیشتر کنند.

اندروید اتوریتی

دفتر فروش میلگرد خرمدشت تاکستان

دفتر فروش میلگرد اصفهان ذوب

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

 

تبلیغات حرفه ای «ردبول»؛ حتی از تبلیغات خودش هم درآمد کسب می کند!

اگر نوشابه‌های انرژی زا در سبد خرید شما جایی داشته باشند یا کمی اهل ورزش به ویژه ورزش‌های هیجان انگیزی مثل فرمول یک باشید، بی تردید نام ردبول را شنیده اید. ردبول یک برند اتریشی و تولیدکننده نوشابه‌های انرژی زا و البته غول این صنعت در جهان است. تنها در آمریکا ۳۰ درصد سهم این بازار در اختیار این شرکت است و نزدیک به ۲ درصد نوشابه‌های گازدار این کشور توسط ردبول تولید می‌شوند

شهرت ردبول به نوشابه‌های گران قیمت و شاید نه چندان خوش طعمش محدود نمی‌شود. برند اتریشی مالک ۵ باشگاه فوتبال در سراسر جهان است، یک تیم قدرتمند در مسابقات اتومبیل رانی فرمول یک را هدایت می‌کند و بسیاری از ورزشکاران، رویداد‌ها و تیم‌های ورزشی دنیا با حمایت این برند به حیات خود ادامه می‌دهند. ردبول همه این کار‌ها را برای حفظ و توسعه برند ارزشمند خود انجام می‌دهد و از محتوای برآمده از آن‌ها قلمروی دست نیافتنی برای خود ایجاد کرده است

ردبول برند خیلی باسابقه ای نیست اما وقتی از استراتژی فروش و بازاریابی صحبت می شود، در میان خلاق ترین ها از قدیمی هاست. در حوزه بازاریابی محتوایی نیز ردبول سرآمد است و در گروه بنگاه های رسانه ای بزرگ و درآمدزا قرار می گیرد، سودی که نه فروش نوشابه که از محتوافروشی به دست می آید. ردبول مالک یک مرکز رسانه ای عظیم به نام Red Bull Media House است که وظیفه اصلی آن تولید محتوا در قالب های مختلف و بر اساس ارزش های برند است. چندین و چند نشریه آنلاین و مکتوب، وب سایت های مختلف، ویدئوهای گوناگون و محتوای متنی و گرافیکی در این مرکز تولید می شوند که افراد حاضرند برای خرید آن ها پول بپردازند.

استخر محتوای ردبول

پرش از بلندترین کوه های جهان، موتورسواری های دیوانه وار در کوهستان، سقوط آزاد، مسابقات نفس گیر شیرجه در دل بکرترین طبیعت ها و بسیاری ویدئوهای هیجان انگیز دیگر دست پخت تیم رسانه ای و تولید محتوای ردبول است. برخی ویدئوهای این شرکت صدها میلیون بازدید در یوتیوب و سایر رسانه ها دارند و به طور مستقیم، از همین طریق به درآمدهای مجموعه اضافه می کنند.

بسیاری از شبکه های تلویزیونی، ماهواره ای و دیجیتال حاضرند برای نمایش این ویدئوها حق پخش چشمگیری بپردازند. علاوه بر این، بهترین برندهای جهان مشتاقانه تمایل دارند برای مشارکت با این غول محتواسازی هزینه پرداخت کنند و در ساخت این محتواهای پربازدید، نامی از آن ها دیده شود.

ردبول هم چنین به پشتوانه قوانین سفت وسخت کپی رایت (حق پخش و انتشار) یک آژانس عکس بزرگ و قدرتمند است. تصاویر مختلفی از موج سواری، مسابقات موتورکراس، رالی داکار، اسکی و هاکی در وب سایت های وابسته به ردبول به فروش می رسد. حتی تصاویر بی نظیری مثل طبیعت نپال یا نماهایی حیرت انگیز از قطب جنوب تا کنسرت های موسیقی را می توان از ردبول خرید و در وب سایت ها و شبکه های اجتماعی مختلف استفاده کرد.

ردبول رکوردز

ردبول از سال ۲۰۰۷ یک مرکز ضبط و انتشار موسیقی در آمریکا تأسیس کرد و از آن زمان تاکنون در لس آنجلس، نیویورک و لندن آهنگ سازان و خواننده‌های بسیاری را تحت پوشش قرار داده است. Red Bull Records علاوه بر تولید و فروش موسیقی، از بسیاری از هنرمندان این صنعت در سراسر جهان حمایت می‌کند. برخی از این حمایت‌ها در قالب خرید حق پخش موسیقی است که بعدتر در سایر محتوا‌های تولید این شرکت مانند ویدئو‌ها استفاده می‌شود یا به عنوان حمایت مادی و معنوی و توسعه ارزش‌های برند مورد بهره برداری قرار می‌گیرد.

همه چیز در راستای بال های زندگی

همه محتواهای تولیدشده در شرکت های وابسته و متعدد ردبول یک ارزش واحد را دنبال می کنند. داستانی که ردبول به مخاطبانش می فروشد هیجان است، هیجانی بسیار فراتر از آنچه همه ما ممکن است در زندگی خود تجربه کنیم. ردبول با محتوایش بال هایی به ما هدیه می دهد که با آن ها از زندگی روزمره فاصله بگیریم و تجربیاتی متفاوت کسب کنیم.

شاید روزی که مدیران و مشاوران شرکت «بال های زندگی» را به عنوان ارزش و شعار ردبول انتخاب کردند به دنبال نمایش ظرفیت های نوشابه های انرژی زای خود بودند، اما به احتمال، امروز همین مدیران بسیار کمتر از آن روز به فکر طعم نوشابه های خود هستند که در شرق آسیا تولید می شود. اکنون موضوع اصلی در دفاتر اروپایی و آمریکایی این شرکت محتوا و توسعه آن است.

فروش نوشابه برای شرکت درآمدزایی هنگفتی دارد اما ردبول امروز یک شرکت رسانه ای بزرگ است که بخش بزرگی از درآمدهایش از محتوا فروشی به دست می آید. ردبول از همین امروز به آینده بازاریابی محتوایی تبدیل شده است.

درباره میلگرد ابرکوه

درباره میلگرد زاگرس شهرکرد

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

 

متن کامل گفتگوی «کارخانه دار» با اسماعیل قدس خالق برند دلپذیر

نه ژن خوب بودم و نه پدر پولدار داشتم؛ از کار در شرکت مینو شروع کردم

به نظر من هر فردی وظیفه دارد، ملی فکر کند و مملکت خود را دوست باشد و به کیفیت و مردم کشور خود اهمیت دهد. تمامی صنعتگران دهه ۳۰ و ۴۰ کشور که هنوز هم آثاری از آنها به جا مانده است، فقط و فقط ایران را دوست داشته‌اند و ملی‌گرا بودند. از نظر ما فکر کردن به توسعه شرکت، فکر کردن به توسعه مملکت هم هست. خیلی از کارآفرینان را می‌شناسم که زیر فشار قرار گرفتن و تحقیر شدند اما هنوز هم به مملکت خودشان تعصب دارند و احترام می‌گذارند.

 

می‌گوید کارآفرینی با مثبت‌اندیشی آغاز می‌شود. یک کارآفرین موفق در همه مشکلات جامعه شریک است، همه گرفتاری‌ها را درک می‌کند اما تسلیم شرایط نمی‌شود. کارآفرینی همیشه آغشته با رنج و تلاش است اما گاه ممکن است، کوشش‌های فراوان هم، به نتیجه دلخواه نرسد. یک کارآفرین باید بداند که در همه اتفاقات ناخوشایند حرفه‌ای، مقصر اصلی خود اوست. با غر زدن و ارتباط دادن مشکلات به دیگران، مشکلی حل نمی‌شود.

اینها، حرف‌هایی است که محمداسماعیل قدس با ظاهری آراسته و مرتب در سالن مجلل شرکت کدبانو به مجله کارخانه‌دار گفت. کسی که با راه‌اندازی شرکت پخش مواد غذایی شروع کرد و اکنون یکی از برترین‌ها در صنعت مواد غذایی کشور است. در سال ۹۵ برند او «دلپذیر» یکی از ۱۸ برند ملی کشور شده است.

مدرن‌ترین کارخانه را در اوج تحریم‌ها راه انداختیم

این کارآفرین موفق ایرانی، منکر مشکلات نیست؛ اما معتقد است که کارآفرین باید به دنبال راه‌ حل باشد: در دوره آقای احمدی‌نژاد و در اوج تحریم‌ها، ما کارخانه جدید خود را که مدرن‌ترین کارخانه کشور است با صد در صد ماشین‌آلات اروپایی تجهیز کردیم و توانستیم ال‌سی باز کنیم. هیچ کارآفرینی بدون چالش نیست. مهم مدیریت این چالش‌‌ها است.

خصلت مثبت‌اندیشی کارآفرین از کجا ریشه می‌‌گیرد؟

به ذات بشر برمی‌گردد که خانواده و مدرسه در به وجود آوردن ذهن مثبت‌نگر تاثیرگذار است. مثبت‌‌نگر بودن باعث می‌شود که جامعه رشد کند.

خط قرمز من، رعایت سلامت جامعه است

همه کارآفرینان به دنبال سود هستند، این سودخواهی را چگونه می‌توان با رضایت مصرف‌کننده هماهنگ کرد؟

هر کاری اصولی دارد. من تولید کننده مواد غذایی هستم و اصل من رعایت سلامت جامعه است. هر جایی که قرار باشد اتفاقی بیافتد که تولید من جلوی سلامت جامعه را بگیرد، دیگر اجازه ندارم به فعالیت خود ادامه دهم. وقتی اصول، زیرپا گذاشته شود، دیگر آن کار وجود ندارد. در تمام دنیا مردم بر هر موضوعی نظارت می‌کنند. در حقیقت صاحب برند نباید اصول خود را زیرپا بگذارد وقتی جامعه به عینه دید که اصول رعایت می‌‌شود آن محصول به برند تبدیل می‌شود.

در کشورهای صنعتی عموما غربی موضوعی به نام «مسئولیت اجتماعی» وجود دارد که ریشه در مذهب و قانون ندارد، اما بزرگترین استاندارد آنها به حساب می‌آید، چرا در کشور ما با وجود سازمان استاندارد، سازمان حمایت، تعزیرات حکومتی و غیره… باز هم این مشکل حل نمی‌شود؟

قویترین موضوعی که جامعه را می‌سازد فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ یک لغت نیست بلکه مجموعه عوامل از جمله دانش، اخلاق، صداقت و غیره است که فرهنگ یک جامعه را می‌‌سازد. هر چه فرهنگ قویتر باشد به سمت مسئولیت اجتماعی قویتری خواهیم رفت. اما وقتی سطح فرهنگ پایین است، مسئولیت اجتماعی به منفعت فردی گرایش می‌یابد که ضد جامعه است.

برند با صداقت و کیفیت ساخته می‌شود

آیا برای شما برندسازی یک نیّت و تصمیم، قبل از شروع فعالیت بود یا در حین کار، به این نتیجه رسیدید؟

شرکت کدبانو با برند دلپذیر در سال ۱۳۲۸ توسط خانم نظریان که از وزارت اقتصاد مجوز گرفته بودند تاسیس و در سال ۱۳۵۲ به یک گروه حرفه‌ای فروخته شد و ما در سال ۱۳۷۰ از آن گروه، این شرکت را خریداری کردیم. در آنجا ما متوجه شدیم که اگر قرار است صنعت در این کشور رشد کند، باید اصل کیفیت و صداقت رعایت شود.

 ما در ابتدا شرکت پخش پگاه را راه‌اندازی کردیم که توزیع لبنیات شیر پاستوریزه را داشتیم. گروه ما به قدری خوب کار کرد که مغازه‌داران شیر پاستوریزه را به شیر پگاه می‌شناختند. وقتی از کارخانه پاستوریزه بیرون آمدیم آنها اسم پگاه را روی محصولات خود گذاشتند و برند پگاه را به نام خود ثبت کردند.

بعد از پخش متوجه شدیم باید یک پشتوانه تولیدی داشته باشیم که کارخانه «دلپذیر» را خریداری کردیم که برند ناشناخته‌ای بود. از روز اول مبنا بر این بود که یک کالای با کیفیت در سلامت کامل تولید کنیم و این اصل را تا به امروز نگه داشتیم و به تدریج در مردم این باور ایجاد شد که محصولات دلپذیر با کیفیت و سالم است.

باد دست خالی پگاه را شروع کردیم

من و ۴ نفر همکارانم در ابتدا کارمندان شرکت مینو و از همکاران آقای خسروشاهی بودیم. هر کدام مدیر یک بخش مینو بودیم. سال‌ها کار کردیم و تجربه کسب کردیم. بعد با دست خالی پخش پگاه را شروع کردیم و بعد شرکت دلپذیر را راه‌اندازی کردیم. نه ژن خوب هستیم، نه پدران ثروتمند داشته‌ایم.

یعنی الان هم کسی از کارکنان و کارگران یک شرکت، می‌تواند کارآفرین شود؟

صد در صد می‌تواند کارآفرین باشد. متاسفانه الان اقتصاد ما به سمت اشتباهی هدایت شده است. زمانی همه فکر می‌کردند درس خواندن اشتباه است. یا اینکه وقتی درس تمام شد بلافاصله  باید کارآفرین شوند. خوب این تصور ۱۰۰ درصد غلط است. به نظر من کسی که از دانشگاه می‌آید الزاما باید چند سالی در یک شرکت به صورت عملی کار کند و تجربه کسب کند و اصطلاحا کار کشته شود و سپس با افراد همفکر خود کار کوچکی را آغاز کند و بعد به آرامی آن را گسترش دهند. در همه جای دنیا همه کارآفرینان از صفر شروع کرده‌اند.

راه اقتصاد، هیچ وقت بسته نمی‌ماند

خود شما هم به عنوان مدیر شرکت کدبانو و برند دلپذیر، اتفاق افتاده که درگیر چالش‌های سخت حرفه‌ای شده باشید؟

قطعا. اما گروه ما همیشه دنبال راهکار بوده است. یادآوری می‌کنم که بیشتر طرح توسعه و تجهیز کارخانه جدید ما در زمان تحریم‌ها بوده است. همه کارآفرینان با چالش مواجه می‌شوند، اما مهم نوع مدیریت است. در هیچ کجای دنیا و در هیچ اقتصادی همیشه کار کردن قرین موفقیت نیست و حتما شکست و ضرر هم دارد. مهم این است که چگونه با این ضرر و شکست برخورد شود. باید برآیند مثبت وجود داشته باشد. در شرکت دلپذیر هم این شکست‌ها و ضررها وجود داشته اما نوع مدیریت و مثبت‌اندیشی باعث ادامه کار با موفقیت بیشتر شده است.

چه عاملی باعث شد که شما در شرایط سخت، موفقیت کسب کنید؟

مثبت فکر کردیم. الان هم در تحریم‌های جدید که همه غر می‌زنند ما در حال توسعه کارخانه خود هستیم. ماشین‌آلات می‌آوریم و مواد اولیه هم وارد می‌کنیم، تولید می‌کنیم روز به روز هم تولید خود را توسعه می‌دهیم. نباید زانوی غم بغل کرد، باید راه کار پیدا کرد. هیچ وقت در هیچ جای دنیا اقتصاد بسته نمی‌شود.

البته عنصر همدلی همکاران هم مهم است. ما الان در شرکت کدبانو تبدیل به یک خانواده شده‌ایم. همکاران تلاش می‌کنند و ما هم در قبال آنها احساس تعهد می‌کنیم. از اول مهر ماه امسال ۱۰ درصد به حقوق همه کارمندان اضافه کردیم. ما همیشه دوم هر ماه حقوق پرداخت می‌کنیم. بیمه ما به روز است و فقط یک لیست حقوق داریم.

عشق به تولید، عشق به وطن است

بله، به نظر من هر فردی وظیفه دارد، ملی فکر کند و مملکت خود را دوست باشد و به کیفیت و مردم کشور خود اهمیت دهد. تمامی صنعتگران دهه ۳۰ و ۴۰ کشور که هنوز هم آثاری از آنها به جا مانده است، فقط و فقط ایران را دوست داشته‌اند و ملی‌گرا بودند. از نظر ما فکر کردن به توسعه شرکت، فکر کردن به توسعه مملکت هم هست. خیلی از کارآفرینان را می‌شناسم که زیر فشار قرار گرفتن و تحقیر شدند اما هنوز هم به مملکت خودشان تعصب دارند و احترام می‌گذارند.

اول ایده و تجربه؛ پول آخرین عامل است

این روزها همه از بحران در صنایع صحبت می‌کنند. شما هم چنین تصوری دارید؟

الان بحران نداریم بلکه مشکل داریم. وقتی مشکل به معضل تبدیل شد، بحران به وجود می‌آید. همه جای دنیا هم مشکل دارند؛ آمریکا مگر مشکل و بحران ندارد؟ مشکلات کنونی صنایع قابل حل است. برخی صاحبان صنایع فکر می‌کند که باید به آنها تسهیلات و امکانات داده شود، مقررات واردات و صادرات مجانی به او داده شود تا بتواند یک واحدی را اداره کنند.

 در کار کردن آخرین عاملی که باید در مورد آن تصمیم گرفت پول است. فکر، ایده، تجربه و چگونگی اجرا و چگونگی رفع موانع، مهم است. در همه جای دنیا تعرفه صفر است. بنابراین تولید کننده باید کالایی تولید کند که در زمان رقابت محصولش رقابتی از نظر کیفیت و قیمت باشد. این دید در کشور وجود ندارد و با کوچکترین مشکل گفته می‌شود بحران به وجود آمده است.

شرکت دلپذیر زمان آقای احمدی‌نژاد از صندوق توسعه ملی با دلار ۸۸۰ تومان ارز دریافت کرد و اقساطش را با دلار ۳ هزار تومان پرداخت کرد. بعد مجلس قانونی تصویب کرد که آنهایی که قسط‌شان را ندادند با دلار ۱۴۰۰ تومان پرداخت کنند و آنهایی هم که وام خود را با ۳ هزار تومان پرداخت کردند، که هیچ. ما در این شرایط کار کردیم و غر نزدیم.

در حال توسعه کارخانه جدید هستیم

چشم‌اندازتان از شرکت دلپذیر چیست؟

قبل از از اینکه کارخانه را خریداری کنیم، برندهای قوی‌تر از ما وجود داشته‌اند اما در حال حاضر آنچه جامعه، آمارهای فروش و ملی شدن برند ما می‌گوید این است که در رشته صنعت غذا شاگرد اول هستیم و با کارخانه جدید در حال توسعه آن هم هستیم و امیدوارم همچنان شاگر اول باقی بمانیم.

صنعت غذا الان گنجایش ایجاد برند جدید را دارد یا اینکه صنایع موجود باید حمایت و با کیفیت‌تر شوند؟

من طرفدار اقتصاد آزاد هستم. یعنی معتقدم باید برند و صنعت جدید وارد صنایع کشور شود. هر برندی دارای یک عمری است که می‌توانند با حفظ شرایط (کیفیت، سلامت و نفوذ در ذهن مردم) عمر خود را طولانی کنند اگر نتوانند قطعا از بین خواهند رفت.

میلگرد اریا ذوب

خرید میلگرد همدان راد

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

عواقب پیوند زدن اقتصاد با احساسات


 

 

سود میلیاردی که با مصادره کارخانه خسروشاهی به جیب شرکت چند ملیتی «نستله» ریختیم!

انقلابیون تندرویی که به مونتاژ کالاهای خارجی در ایران انتقاد داشتند و آنرا صنایع وابسته می دانستند، با بیرون کردن سرمایه داران ایرانی، خودشان مصرف کننده کالاهای ۱۰۰ درصد وارداتی و خارجی شدند و سود میلیاردی نصیب شرکت های چند ملیتی کردند!

برخی افراد تندرو در سال اول بعد از پیروزی انقلاب، به سراغ کارخانه‌های بجای مانده از رژیم پهلوی رفتند و با شعار مقابله با صنایع مونتاژ و وابسته، اقدام به تعطیلی بسیاری از واحدهای صنعتی فعال در آن دوره کردند که کارخانه صنایع غذایی و بهداشتی  علی خسروشاهی از آن جمله بود!

خسروشاهی ابتدا  و از حدود سال ۱۳۳۳ واردکننده و فروشنده محصولات شرکت چندملیتی «نستله» بود اما در نهایت با این شرکت قراردادی بست که به موجب آن، به تدریج تمام محصولات نستله از جمله شیر خشک  باید در ایران تولید شود. براین اساس، قرار بود اول کشت و صنعت و دامداری کشور توسعه یابد تا شیر گرفته شود و بعد تولید شیر خشک راه بیفتد.

خسروشاهی همچنین به دنبال بستن یک قرارداد مشارکت با  شرکت های  بهداشتی و آرایشی لانکوم  و اورِئال بود که محصولات آن در ایران تولید شود.

با پیروزی انقلاب، کارخانه خسروشاهی مصادره  شد و او از کشور رفت اما شرکت نستله در ایران ماند و قرار داد مشارکت با ایران را اجرا نکرد و تا همین الان محصولات نستله بصورت بسته بندی شده وارد میشود و حتی مونتاژ هم نمی شود!

به این ترتیب افرادی که به مونتاژ کالاهای خارجی در ایران انتقاد داشتند و آنرا صنایع وابسته می دانستند، با بیرون کردن سرمایه داران ایرانی، خودشان مصرف کننده کالاهای ۱۰۰ درصد وارداتی و خارجی شدند و سود میلیاردی نصیب شرکت های چند ملیتی کردند!

در قبل از انقلاب برخی صنایع مونتاژ می شد اما روند تولید کالا در داخل در حال گسترش بود شاید اگر انقلاب ۱۰ سال دیرتر به وقوع می پیوست  امکان ساخت اغلب صنایع در داخل فراهم می شد.

{جالب اینجاست که بسیاری از نیروهای انقلابی وقت، شرکت چند ملیتی نستله را تماما اسرائیلی می دانستند}

برگرفته از گفت‌وگوی دکتر علی‌اصغر سعیدی (جامعه‌شناس و مورخ تاریخ صنایع ایران) با شماره اول ماهنامه کارخانه دار

داستان نستله در ایران

داستان میلگرد اصفهان

داستان میلگرد شیراز

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

سابقه حضور و مصادره شرکت دارویی «فایزر» در ایران

ر دهه۱۸۴۰ یک شیمی‌دان آلمانی به نام چارلز فایزر و یک قناد آلمانی به نام چارلز ارتارت، در حین مهاجرت از اروپا به ایالات متحدهآمریکا، با یکدیگر آشنا شدند و چند سال بعد، در سال ۱۸۴۹ شرکت چارلز فایزر اند کمپانی را برای تولید مواد شیمیایی راه انداختند

 

فایزر شرکت دارو سازی چند ملیتی است که دفتر مرکزی آن در شهر نیویورک آمریکا قرار دارد اما بخش عمده ای از سهام آن، در بورس بمبئی هند خرید و فروش می شود. این شرکت با یکصد هزار کارمند و 52 میلیارد دلار در آمد، بزرگترین شرکت دارایی حال حاضر جهان است.

شرکت فایزر در سال ۱۹۶۴ شرکتی را با نام لابراتوارهای فایزر، تحت مالکیت خود در ایران راه‌اندازی کرد. پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، در جریان مصادره اموال و دارایی‌ها، سهام و دارایی‌های این مجموعه به همراه پانزده شرکت دیگرِ داروسازی بین‌المللی در ایران، به اتهام چند ملیتی بودن، مصادره شد.

 این شرکت به سازمان صنایع ملی ایران انتقال و نام آن نیز به شرکت لابراتوارهای «رازک» تغییر یافت و در حال حاضر شرکت رازک به صورت یک شرکت سهامی عام فعالیت می‌کند و بخشی از سهام آن نیز در بورس اوراق بهادار تهران معامله می‌شود.

سهامدار عمده« رازک» شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی است. همچنین ۱۳ درصد از سهام این شرکت به بنیاد تعاون سپاه و ستاد اجرایی فرمان امام در گروه دارویی برکت رسیده است. در فیلم «آقای هالو» ساخته داریوش مهرجویی» در سال 1349 تصویر از خودرو فولوکس واگن شرکت فایزر دیده می شود

سابقه تاریخی تاسیس شرکت فایزر

در دهه۱۸۴۰ یک شیمی‌دان آلمانی به نام چارلز فایزر و یک قناد آلمانی به نام چارلز ارتارت، در حین مهاجرت از اروپا به ایالات متحدهآمریکا، با یکدیگر آشنا شدند و چند سال بعد، در سال ۱۸۴۹ شرکت چارلز فایزر اند کمپانی را برای تولید مواد شیمیایی از جمله ترکیبات یُد، اسید سیتریک و اسید بوریک تأسیس کردند مطالعات و تلاش آن‌ها موجب رشد فناوری تخمیر و تولید اسید سیتریک در مقادیر زیاد شد. از جمله موفقیت‌های اولیه فایزر و ارتارت، تولید داروی سانتونین بود، که امروزه همچنان در درمان کرم‌های انگل، دارویی مؤثر می‌باشد.

فایزر و پنیسلین

فایزر در سال ۱۹۴۱ کلیه امکانات خود از جمله مخازن بزرگ تخمیر مورد استفاده برای تولید اسید سیتریک را، در اختیار پروژه  تولید پنی‌سیلین قرار داد. فایزر پنی‌سیلین تهیه شده را برای درمان مجروحان جنگ جهانی دوم، به مناطق جنگی صادر می‌کرد.

به‌رغم محدودیت‌های اعمال شده در زمان جنگ جهانی دوم، فایزر بخشی از تولید پنی‌سیلین خود را روانه بازار مصرف کرد، تا سایر بیماران نیز از اثرات سودمند آن بهره‌مند شوند. پس از اتمام جنگ و با رفع محدودیت‌های قبلی، فایزر به تولید هر چه بیشتر پنی‌سیلین اهتمام ورزید و به زودی به بزرگ‌ترین تولیدکننده پنی‌سیلین جهان (۵۰٪ درصد نیاز بازار جهانی دارو) تبدیل شد.

تولید داروهای پر فروش

ایزر در سال ۱۹۸۱ داروی پیروکسیکام، با نام تجاری «فلدین» را تولید کرد، که به اولین داروی پر فروش بالای یک میلیارد دلار این شرکت تبدیل شد. به دنبال آن داروهای دیگری با فروش بالای یک میلیارد دلار، توسط فایزر تولید شدند، که از جمله می‌توان به پروکاردیا (نفیدپین) در سال ۱۹۸۹، «زولفت» یا سرتالین در سال ۱۹۹۲ اشاره کرد. «زایترک» برای درمان حساسیت و «گلوکترول» برای درمان دیابت نوع دوم، از دیگر داروهای معروف و پر فروش فایزر محسوب می‌شدند.

خرید و ادغام دیگر شرکت های دارویی

در سال ۲۰۰۰ با خرید شرکت وارنر-لامبرت، فایزر کاملاً متحول شد و نتیجه این خرید، فروش بسیار بالای لیپیتور بود. این شرکت در سال ۲۰۰۶ خط تولید مادۀ اولیه خود را به شرکت «اکسلا» واگذار کرد. شرکت فایزر در سال ۲۰۰۳ شرکت فارماسیا را خریداری نمود. این شرکت در سال ۲۰۰۹ دست به خرید بزرگی زد و با قیمت ۶۸ میلیارد دلار، شرکت دارویی ویئت را تصاحب نمود.

فایزر در ۲۰۱۵ با شرکت هوسپیرا توافق کرد تا این شرکت را به مبلغ ۱۵٫۲ میلیارد دلار خریداری کند. هوسپیرا از بزرگ ترین تولیدکنندگان داروی تزریقی در دنیا است. در سال ۲۰۱۹ فایزر شاخه تولید ژنریک داروهای خود پس از انقضای پتنت Upjohn، را در شرکت مای‌لن (Mylan) ادغام کرد. پورتفوی این شرکت شامل فراورده‌هایی چون لیپیتور (آتورواستاتین)، سلبرکس (سلکوکسیب) و ویاگرا (سیلدنافیل) است.

فایزر تنها شرکتی است، که بیش از ۵ دارو با فروش بیش از یک میلیارد دلار در بازار دارد. این شرکت با داشتن بیش از ۹۱ هزار کارمند در سراسر جهان، در سال ۲۰۱۲ میلادی درآمدی بالغ بر ۵۸ میلیارد دلار داشته‌است. پیش بینی می شود که در آمد این شرکت به خاطر تولید واکسن کرونا به چندین برابر ارتقاء یابد

شرکت فایزر

داستان میلگرد میانه

داستان میلگرد ابهر

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

زمانی که از هر هزار ایرانی یک نفر باسواد بود!

میرزا حسن رشدیه یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود که توانست با ترویج آموزش نوین، تحول بزرگی در نظام آموزشی کشور پدید آورد و بدین ترتیب برای همیشه، نام خود را در تاریخ آموزش و پرورش ایران جاودان کرد

میرزا حسن رشدیه، نشر و توسعه فرهنگ را باعث بیداری و آگاهی مردم می‌دانست و بدون شک حق شایانی در ترویج آموزش نوین ایران داشت. آن روزهایی که مردم از نام مدرسه نفرت و واهمه داشتند، وی از هیچ‌گونه توهینی نهراسید و شالوده‌های فرهنگ و بیداری مردم را در ایران زمین بنیان گذاشت و با احداث مدارس نوین در ایران مهم‌ترین تحولات فرهنگی را در کشور به وجود آورد. این اندیشمند فرهیخته که علم و فن را از اساسی‌ترین نیازهای مردم قلمداد می کرد و از هیچ کوششی در مسیر دستیابی به این مهم فروگذاری نکرد.

حاج میرزا حسن تبریزی  مشهور به   میرزا حسن رشدیه در ۱۲۳۱ خورشیدی در محله چرنداب تبریز دیده به جهان گشود. پدرش حاج میرزا مهدی ‌تبریزی از مجتهدان تبریز و از جمله افراد با نفوذ شهر محسوب می‌شد. میرزا حسن در کودکی به مکتب‌خانه رفت و به دلیل هوش بالا، خود به دیگر دانش آموزان در یادگیری دروس کمک می‌رساند. وی در ۱۵ سالگی لباس روحانیت پوشید و در زمان کوتاهی به یکی از علمای تبریز تبدیل شد به طوری که در ۲۲ سالگی پیش نمازی یکی از مساجد تبریز را به او واگذار کردند.

اما میرزا حسن شخصیتی محدود به مکتب و مسجد نبود. او از همان جوانی به خواندن روزنامه‌ها و مجلات ممنوعه که در خارج از کشور چاپ می‌شدند، علاقه داشت و آنها را دنبال می‌کرد در آن زمان سه روزنامه فارسی حبل المتین در کلکته هندوستان و اختر و ثریا در اسلامبول عثمانی (ترکیه امروز) در خارج ایران منتشر می شد. بعدها روزنامه چهره نمایی مصر هم بر آنها افزوده شد. برخی از شماره های روزنامه های اختر، ثریا و حبل المتین به طور پنهانی از خارج کشور به تبریز می رسید و میرزا حسن آنها را مطالعه می‌کرد در یکی از شماره های ثریا نوشته بود: «در اروپا در هر هزار نفر، یک نفر بی سواد است و در ایران در هر هزار نفر، یک نفر باسواد و این از بدی اصول تعلیم است.»

این مقاله تاثیر عمیقی بر روحیه رشدیه گذاشت و انقلابی در افکار وی پدید آورد. به طوری که تصمیم گرفت به بیروت برود و در این شهر که انگلیسی ها و فرانسوی ها، دارالمعلمین باز کرده بودند، مقدمات رسیدن به آرزوی دیرینه اش را که اصلاح اصول تعلیم و تربیت بود، فراهم کند. در حقیقت مطالعه چنین نشریاتی بود که سبب شد تا میرزا حسن ضرورت سوادآموزی را درک کند. بنابراین به دارالمعلمین بیروت رفت و در اقامتی ۲ ساله در آنجا تلاش کرد، عربی و فرانسه بیاموزد. سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز از مدارس مدرن آن شهر بازدید کرد و اساسا لقب رشدیه که میرزا حسن به آن مشهور شد، برگرفته از نام گونه‌ای از مدارس نوین در استانبول بود. پس از این که میرزا حسن آموزش و پرورش مدرن را از نزدیک دید، تمام تلاش خود را به کار بست تا مدارس نوین را در ایران بنا کند.

نظام آموزشی در ایران پیش از مدارس نوین

در ابتدای دوره قاجار تعلیم و تربیت در انحصار مکتب خانه‌ها بود که به روش سنتی، خواندن و نوشتن علوم دینی را به کودکان و نوجوانان می‌آموختند. مدرسه در ایران در واقع مرکزی زیرمجموعه مسجد بود که به آموزش درس‌هایی در زمینه احکام و شریعت می‌پرداخت. به مرور زمان مدرسه ها از مکان های مذهبی جدا شدند و محتوای آموزشی آن ها متنوع و متفاوت تر شد اما باز در این مدارس خبری از آموزش علوم جدید نبود. به همین دلیل، بسیاری از روشنفکران و ایرانیان فرنگ رفته و با سواد به انتقاد از این سیستم آموزشی پرداختند و خواهان تاسیس مدارس جدید به شیوه کشورهای غربی و نوین شدند.

 

تا اینکه در دوره ناصرالدین شاه، مدارسی به وجود آمدند که تا حدودی با شیوه نوین اداره می‌شدند از جمله این مدارس مدرسه دارالفنون تبریز، مکتب مشیریه، همایونی و مدرسه نظامی تهران بودند اما تمام این مدارس متعلق به خواص یعنی فرزندان اعیان، اشراف و سرشناسان دستگاه دولتی بود، بنابراین در این مدرسه ها، رویکرد دولتمردان قاجار به آموزش نوین، نخبه گرایانه بود و از میزان اعزام گروه های برگزیده دانشجویان به اروپا یا جذب قشر خاصی از جوانان برای تحصیل در دارالفنون و برخی دیگر از مدرسه های تخصصی فراتر نمی رفت. این رویه ادامه داشت تا وقتی که حسن رشدیه نخستین مدرسه نوین برای عامه مردم تاسیس کرد.

وی در سفرهای خود به ویژه به بیروت و استانبول، متوجه نقش نظام آموزشی مدرن در پیشرفت و ترقی اجتماعی شده بود به همین دلیل کوشید تا در مدارس ایران این شیوه را عملی سازد و با برپایی مدرسه‌هایی به سبک نوین، خدمتی به نظام آموزشی انجام دهد. میرزا حسن در ۱۲۶۶ خورشیدی به ایران بازگشت و اقدام به تأسیس مدارس متعددی به این سبک کرد و توانست در مدت کوتاهی به نوآموزان، خواندن و نوشتن بیاموزد. وی در ابتدا نخستین مدرسه نوین ایران را در محله ششگلان تبریز بنا نهاد و به دنبال آن پنج مدرسه دیگر را در تبریز و مشهد تأسیس کرد.

 

میرزا حسن با خواندن روزنامه‌ها و دیدن نظام آموزشی نوین دیگر کشورها این حقیقت را دریافت که عامل اصلی تمام نابسامانی های اجتماعی ایران بی‌سوادی مردم است، وی به این نتیجه رسیده بود که گریز ایرانیان از مدرسه در آن روزگار به علت شیوه های نادرست تعلیم و تربیت در مکتب خانه‌ها است. او که خود از نزدیک شاهد روش های غلط تدریس و مجازات و تنبیه بدون دلیل شاگردان در مکتب خانه ها بود، خوب می دانست که تنها راه ایجاد تحول در تعلیم و تربیت نونهالان کشور تربیت معلمان آگاه است. همچنین او این موضوع را درک کرد که تنبیه شاگردان آثار مصیبت باری بر روان دانش آموز می گذارد و او را از درس و مطالعه فراری می کند.

 

رشدیه مهم‌ترین مشکل در آموزش خواندن و نوشتن به کودکان را روش تدریس می‌دانست وی در این خصوص می‌گوید: مکتب داران بچه ها را مجبور می‌کردند طوطی وار اسامی حروف را حفظ کنند. مثلاً کلمه دیوار را به شکل نامانوس دال، یا، واو و ر یاد بگیرند اما روش ابداعی میرزا حسن رشدیه الفبای صوتی بود، وی با این روش ظرف ۶۰ ساعت نوآموزان را خواندن و نوشتن می‌آموخت، این روش در واقع همین روشی است که امروز هم در آموزش خط فارسی به کار گرفته می شود.

مخالفان تاسیس مدارس نوین

حسن رشدیه که به ضرورت تاسیس مدارس نوین پی برده بود، دست به ساخت مدارس متعدد در تبریز، مشهد و تهران زد اما هر اندازه استقبال مردمی از این مدرسه‌ها بالا می‌گرفت، بر مخالفت‌ها نیز افزوده می‌شد. میرزاحسن برای آرام ساختن فضا، چندین‌بار مکان مدرسه را تغییر داد اما حتی ساختمان مدرسه او را نیز تخریب می‌کردند. بنابراین تاسیس مدارس نوین با کار شکنی ها و دسیسه های درباریان مواجه شد و بارها  با هجوم جوانان تندرو بسته می‌شدند و حتی یکی از شاگردان رشدیه، جان خود را در این راه از دست داد. اذیت و آزار این اندیشمند فرهیخته تا جایی پیش رفت که وی از ناحیه دست و پا زخمی شد. رشدیه در آن موقع شعری بدین مضمون می‌خواند: مرا دوست بی دست و پا خواسته است * پسندم همان را که او خواسته است.

مخالفت با او را مخالفانش این‌گونه نقل می‌کنند که پس از بازگشت وی از بیروت تغییرات شگرفی در دینداری او دیده شد و او را متهم به عضویت در جمعیت های فراماسونی خصوصاً «انجمن باغ میکده» می‌دانسته اند و حتی به متهم کردن او به بابیگری هم پرداخته شد. هر چند میرزا حسن توانست در دوره میرزا علی خان امین الدوله که سیاستمداری روشنفکر بود در ۱۲۷۶ خورشیدی مدرسه نوینی در تهران بسازد. تاسیس مدرسه برای تحصیل ایتام و بی‌بضاعت‌ها، آموزش حرفه‌هایی چون کاغذسازی، قالیبافی، کفاشی و از این دست به دانش آموزان از جمله دیگر فعالیت‌های میرزا حسن رشدیه در تهران بود که از حمایت‌های بی دریغ میرزا علی خان امین الدوله برخوردار بود. اگرچه مخالفت‌ها در تهران مانند دیگر شهرهایی که میرزا مدرسه می‌ساخت نیز بالا گرفت اما پشت میرزا حسن رشدیه به صدراعظم دانش دوست گرم بود.

علاوه بر تهران، میرزا مدرسه بزرگی در تبریز افتتاح کرد در این مدرسه که به رشدیه معروف است، وی از برخی وسایل کمک آموزشی و روش های جدید برخلاف روش های مرسوم مدارس سنتی بهره گرفت. اما با برکناری امین الدوله، دوباره مدرسه رشدیه مورد غضب قرار گرفت و به آتش کشیده شد این بار میرزا حسن برای در امان ماندن از دشمنی مخالفان به قم رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند اما نکته جالب توجه این است که با وجود مخالفت دیرپای تندروها با میرزا حسن رشدیه و مدارس نوین او، شخص او تمام تلاش خود را می‌کرد که مدارس مورد نظارت او تبدیل به مکانی برای تقابل با دین بدل نشوند.

علت مخالفت با تاسیس مدارس نوین

طبیعی بود که مکتبداران و برخی افراد در صف مقدم مخالفت‌ها باشند. آن‌ها که سخت در پی حفظ منافع مکاتب قدیمی بودند و نمی‌توانستند این مساله را تاب بیاورند که مدرسه‌ای بنا شده است که الفبا را آسان می‌آموزاند و حتی به افراد پیر نیز در مدت بسیار کوتاهی خواندن و نوشتن را یاد می‌دهد به این ترتیب، بساط آنها کساد می‌شود. بنابراین مرتجعان تاب دیدن رشدیه و روش غیرمکتب خانه‌ای او را نداشتند. مکتب داران، مدرسه نوین را با کمک اوباش ها بر سر رشدیه خراب کردند. همچنین گفتند که حمایت از مدرسه رشدیه ترویج فحشا است و تبلیغات بی اساسی علیه رشدیه به راه انداختند، برای نمونه گفتند او به بهانه مدرسه قصد دارد، کودکان مسلمان را از دین خارج کند. دیگر اینکه می گفتند رشدیه مانند کلیسا در مدرسه خود زنگ به صدا در می‌آورد. رشدیه ناچار شد، زنگ زدن را که امروزه امری بسیار بدیهی به نظر می رسد، قطع کند و در عوض یکی از دانش آموزان را بالای صندلی ببرد تا شعری قرائت کند که دیگران بفهمند موقع رفتن به کلاس است. آن شعر چنین بود:

هر آنکه در پی علم و دانایی است / بداند که وقت صف آرایی است

 

 

البته باید اذعان کرد برخی از روحانیون از ایجاد مدارس جدید حمایت کردند؛ در میان این افراد می توان از شیخ هادی نجم آبادی و سیدمحمد طباطبایی نام برد.

تالیفات

مجموعاً ۲۷ اثر از میرزا حسن رشدیه بر جای مانده است، آثاری چون وطن دیلی، تحفه الصبیان، بدایه التعلیم، نهایه التعلیم، کفایه التعلیم، تاریخ شفاهی، صد درس، کلمات قصار برای کلاس دوم، اخلاق و اصول عقاید، شرعیات ابتدایی و جغرافیای شفاهی از مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود. همچنین وی روزنامه‌هایی به نام مکتب و طهران هم منتشر می‌کرد.

 

سرانجام

 این اندیشمند فرزانه سرانجام در ۲۱ آذر ۱۳۲۳ خورشیدی در ۹۳ سالگی در قم دیده از جهان فروبست. وی در قبرستان نو قم جایی که میزبان مشاهیر، علما و بزرگان است به خاک سپرده شد.

داستان میلگرد البرز

داستان میلگرد کرج

 

منبع: ایرنا

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

 

 

در سال 1973 قانون ملی خدمات پیش بیمارستانی و اجزای آن در ایالات متحده طراحی شد و به اجرا درآمد. طبق این قانون اجزای یک سیستم پیش بیمارستانی حداقل شامل موارد زیر باید باشد: پرسنل، سیستم آموزشی مناسب، سیستم ارتباطات و دیس‌پچ، حمل‌ونقل، مراکز درمانی پذیرش‌دهنده، واحدهای مراقبت ویژه، آژانس ایمنی عمومی، دسترسی همگانی به مراقبت‌ها، استاندارد سازی ثبت اطلاعات، آموزش همگانی، همکاری در بحران‌ها، داروها و تجهیزات و…. از سال 1984 خدمات پیش بیمارستانی مجزا برای کودکان در ایالات متحده طراحی شد.

شاید اولین مراکز درمانی مستقل، در سری لانکای امروزی در سال های حدود 430 قبل از میلاد مسیح شکل گرفته باشند.

پس از آن در قرن اول قبل از میلاد، رومی‌ها نوعی بیمارستان یا مرکز درمانی برای ارائه خدمات و درمانی به گلادیاتورهای زخمی در شهرها ایجاد کردند و نام Valetudinaria بر آن نهادند. با شکل گرفتن مراکز درمانی، مسأله انتقال بیماران به این مراکز نقش جدی‌تری به خود گرفت و اقوام مختلف روش‌های مختلفی برای این مسأله برگزیدند.

قبایل سرخپوست از نوعی سورتمه، مصریان از کجاوه‌های سوار بر شتر (pannier) و سایر ملل از روش‌های دیگر برای حمل بیمار استفاده کردند.

در قرن پانزدهم میلادی پادشاه اسپانیا، شاه فردیناند و همسرش ملکه ایزابل نوعی بیمارستان سیار بنام “ambulancia” طراحی کردند که در صحنه نبرد به کمک سربازان زخمی می‌شتافت.

در سال 1793 میلادی، دکتر دومینیک ژان لاری (Dominique-jean Larrey) پزشک ارشد سپاه ناپلئون طی جنگ فرانسه و پروس نوعی بیمارستان سیار بنام “ambulance volante” را طراحی کرد که به قصد انجام اقدامات اولیه و انتقال مجروحان به پشت خط مقدم به‌کار می‌رفت.

همزمان با وی، بارون پرسی (Baron F.P. Percy) نوعی درشکه با قابلیت حمل تعداد زیادی مجروح از خط مقدم به نواحی امن‌تر طراحی کرد و نام آن را mobile emergency room گذاشت.

طی جنگ‌های داخلی ایالات متحده با تدبیر جاناتان لترمن (Jonathan letterman) نوعی درشکه برای حمل مجروحان به‌کار گرفته شد که به آن‌ها”Rucker wagon ” گفته می‌شد.

استفاده از این‌گونه وسایل نقلیه در سال 1832 برای جابجایی بیماران در اپیدمی” وبا” در لندن نیز رواج پیدا کرد. بالاخره در سال 1865 اولین سیستم خدمات پیش بیمارستانی برپایه بیمارستان (hospital based) در سین سیناتی آمریکا طراحی شد. در سال 1869 آمبولانس‌هایی در نیویورک به‌کار گرفته شدند که دارای برخی وسایل امدادی از جمله آتل و… و داروها (مثل مرفین) بودند. اولین آمبولانس‌های موتوردار (اتومبیل) در سال 1899 در شیکاگو طراحی شدند.

طی جنگ جهانی اول خدمات پیش بیمارستانی از نظر کیفی ارتقا پیدا کرد و کم‌‌کم با اختراع بی‌سیم، مراکز دیس‌پچ در این راه به کمک امدادگران آمدند. حتی پیش از جنگ دوم جهانی، آمبولانس‌های مدرن حامل پزشک بربالین بیماران حاضر می شدند و با مراکز دیس‌پچ برای ارائه بهتر خدمات درمانی در تماس بودند. در دهه 60 با پیشرفت دانش پزشکی به‌خصوص در زمینه احیا و دفیبربلاسیون و ضرورت تسریع در ارائه این خدمات، نقش سیستم پیش بیمارستانی در این مسیر تقویت شد و جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. از سال 1966 در بزرگراه‌های ایالات متحده طرح ارائه خدمات پیش بیمارستانی اجرا گردید.

در سال 1967 در ایرلند خدمات پیش بیمارستانی در زمینه مراقبت از بیماران قلبی به‌کار گرفته شد. در سال 1972 دانشگاه سین سیناتی اولین برنامه آموزش تخصصی طب اورژانس را راه‌اندازی کرد. در سال 1973 قانون ملی خدمات پیش بیمارستانی و اجزای آن در ایالات متحده طراحی شد و به اجرا درآمد. طبق این قانون اجزای یک سیستم پیش بیمارستانی حداقل شامل موارد زیر باید باشد: پرسنل، سیستم آموزشی مناسب، سیستم ارتباطات و دیس‌پچ، حمل‌ونقل، مراکز درمانی پذیرش‌دهنده، واحدهای مراقبت ویژه، آژانس ایمنی عمومی، دسترسی همگانی به مراقبت‌ها، استاندارد سازی ثبت اطلاعات، آموزش همگانی، همکاری در بحران‌ها، داروها و تجهیزات و…. از سال 1984 خدمات پیش بیمارستانی مجزا برای کودکان در ایالات متحده طراحی شد.

تاریخچه ای   مرکز فوریتهای پزشکی ایران

در سال 1353 در اثر ریزش سقف یکی از سالنهای انتظار فرودگاه مهرآباد تهران تعداد زیادی کشته و مجروح شدند و این در حالی بود که هیچ سیستم از قبل طراحی شده ای برای کمک و انتقال به مجروحین در اینگونه حوادث ناگهانی وجود نداشت ، در حادثه دردناک فرو ریختن سقف سالن انتظار فرودگاه مهرآباد ( بدلیل ارتعاشات ناشی از سر و صدای موتور جت‌های غول پیکر ) در ساعت 2 و 50 دقیقه بعدازظهر روز چهاردهم آذرماه سال 1353 بود که طی آن 16 نفر کشته و 11 تن مجروح شدند. این حادثه به دلیل انعکاس وسیع در رسانه‌های داخلی و خارجی آن سال، در ردیف یکی از تلخ‌ترین وقایع کشورمان به ثبت رسید.

و این در حالی بود که هیچ سیستم از قبل طراحی شده ای برای کمک و انتقال به مجروحین در اینگونه حوادث ناگهانی وجود نداشت، بعد از این حادثه سیستم فوریتهای پزشکی کشور با عنوان اورژانس ۱۱۵ کشور با همکاری کشور آمریکا تأسیس شد و ایران بعنوان چهارمین کشور دارنده خدمات اورژانس پیش بیمارستانی در جهان شناخته شد که این خود افتخاری بزرگ است.

کشور آمریکا در دومین تجربه خود در تشکیل یک سیستم اورژانس پیش بیمارستانی بسیاری از کمبودها و نقصهای تجربه اول را که برای خودش بود در ایران لحاظ نکرد و به جرأت میتوان گفت اورژانس پیش بیمارستانی ایران در سال ۱۳۵۴ کاملتر و بهتر از اورژانس پیش بیمارستانی کشور آمریکا راه اندازی شد.              

قابل ذکر است در آن زمان شماره سه رقمی 123 برای تماس با اورژانس اختصاص داده شده و از آمبولانسهای بنز ون  برای خدمت رسانی به مردم استفاده می شد که بعدا شماره تماس مردم با اورژانس ، شماره 115 در کل کشور اعلام شد.

تاریخچه میلگرد ظفر بناب

تاریخچه میلگرد نیشابور 

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

تقی خان پسیان اولین خلبان و قلعه مرغی اولین فرودگاه ایران بود

سالها پیش اولین پرواز هواپیما در ایران توسط یک خلبان لهستانی‌ انجام و پس از آن شخص مذکور مجبور شد در میدان مشق تهران فرود بیاید

پرواز در آسمان در گذشته همیشه یک آرزو برای انسان بود و قرن‌های متمادی به این مسئله به عنوان یک رؤیا و یک مجهول نگاه می‌شد، اما همان‌طور که معروف است در دسامبر ۱۹۰۳ برادران رایت در آسمان یکی از شهر‌های آمریکا اولین پرواز را تجربه کردند.

اما ده سال طول کشید تا در ششم صفر ۱۳۳۲ مصادف با ۱۴ دی ماه ۱۲۹۲ و ۴ ژانویه ۱۹۱۴ و در زمان احمدشاه قاجار اولین هواپیما در آسمان ایران به پرواز درآید. در این روز، «کوزمینسکی»، خلبان لهستانی‌الاصل، قطعات مجزای یک هواپیمای «بلریو» را از روسیه و از طریق بندر انزلی بوسیله اتومبیل به تهران آورد و پس از سرهم کردن آن، اولین پرواز را بر فراز تهران به انجام رساند. با این حال اولین پرواز هواپیما بدون حاشیه هم نبود، چرا که نبود مکان مناسب برای فرود باعث شد خلبان به اجبار در میدان مشق (وزارت خارجه فعلی) فرود بیاید. فردای آن روز احمدشاه با جماعتی از درباریان و خدمتگزاران دستگاه کشوری و لشگری از این هواپیما دیدن کرده و در کنار آن عکسی به یادگار گرفتند.

 

 

احمدشاه قاجار در کنار اولین هواپیما در ایران

این هواپیما بعد‌ها به محوطه قصر قاجار (باغ موزه قصر فعلی) منتقل شد و مدتی پرواز‌های نمایشی بر فراز تهران انجام می‌داد و مردم به تماشای آن می‌پرداختند.

اولین هواپیمایی که برای ایران خریداری شد

اولین هواپیمایی که برای ایران خریداری شد، یک فروند هواپیمای «یونکرس-ای ۱۳» بود؛ این هواپیما در سال ۱۳۰۱ شمسی از نمایندگی شرکت یونکرس آلمان در تهران برای ارتش خریداری شد تا از آن به عنوان هواپیمای ارتباطی و ترابری نظامی بهره برداری شود. گفتنی است شرکت یونکرس ۴ سال بعد اولین و نخستین شرکت هواپیمایی در ایران را دایر کرد و با ۶ هواپیمای یک موتوره و یک هواپیمای سه موتوره پرواز‌هایی بین شهر‌های مختلف ایران برقرار کرد. پرواز‌های این شرکت در مسیر قصرشیرین به بغداد، زاهدان به دهلی، مشهد به کابل، بندر انزلی به باکو، بندر بوشهر به کراچی و بمبی، خرمشهربه بصره و تبریز به تفلیس بر قرار بود. این شرکت تا سال ۱۳۱۲ در ایران فعالیت می‌کرد. 

اولین هواپیمایی که برای ایران خریداری شد

اولین فرودگاه ایران؛ قلعه‌مرغی

تیرماه ۱۳۰۱ انگلیسی‌ها درخواست اعزام دو فروند هواپیما به تهران کردند و دولت وقت سراغ تهیه زمین مناسب و مسطحی برای فرود آن‌ها رفت. زمین قلعه مرغی برای این کار انتخاب و به تدریج به اولین فرودگاه تهران تبدیل و تأسیسات و آشیانه‌های متعددی در آن ساخته شد.

بدین ترتیب یک ماه بعد در هشتم مرداد ۱۳۰۱ زمان بهره‌برداری رسمی از اولین فرودگاه تهران در قلعه‌مرغی رقم خورد و بعد از افتتاح فرودگاه، دو فروند هواپیمای انگلیسی از طریق بغداد وارد تهران شدند و در فرودگاه قلعه‌مرغی فرود آمدند.

هواپیمای سرهنگ نخجوان در روز پنجم اسفندماه ۱۳۰۴ پس از سفری طولانی به تهران وارد شد و در قلعه‌مرغی به سلامت فرود آمد و به این ترتیب برای نخستین بار یک هواپیما متعلق به ایران به وسیله‌ی خلبانی ایرانی در آسمان پایتخت دیده شد.

فرودگاه قلعه‌مرغی ۱۲ آشیانه داشت و مساحت آن به ۶۳۰۰ مترمربع می‌رسید. اولین آشیانه هواپیما و اولین برج مراقبت کشور که در دو طبقه طراحی شده بود. این ساختمان‌ها با اسکلت‌های چوبی و با معماری کاملاً سنتی درسال ۱۳۰۳ ساخته شدند.

 

باند قدیمی فرودگاه قلعه‌مرغی

درسال‌های اولیه، این فرودگاه تنها دارای یک باند بود، اما با ورود نسل‌های مختلف هواپیما به کشور و استقرار آن‌ها در این مکان، این مجموعه گسترش پیداکرد. طول این باند اولیه بسیار کوتاه بود، اما به مرور زمان و طی سال‌های ۱۳۱۰، ۱۳۱۵، ۱۳۲۷ و ۱۳۳۵ طول این باند افزایش پیدا کرد. 

اولین خلبان ایرانی؛ محمدتقی خان پسیان

نخستین ایرانی که موفق به طی دوره خلبانی و پرواز با هواپیما شد، «کلنل (سرهنگ) محمدتقی خان پسیان» بود که در سال ۱۲۹۹ به هنگام حضور در کشور آلمان موفق به این کار شد و با انجام سی و سه سورتی پرواز نام خود را به عنوان نخستین خلبان ایرانی در تاریخ ثبت کرد. نخستین فردی که برای آموزش خلبانی و امور هوایی به اروپا اعزام شد «سرهنگ احمدخان نخجوان» بود که در خرداد ۱۳۰۲ به اتفاق سایر دانشجویان ایرانی در «دانشکده خلبانی ایستر فرانسه» به تحصیل پرداخت.

تحصیلات خلبانی سرهنگ احمد خان نخجوان در سال ۱۳۰۴ پایان یافت و در اواخر بهمن ماه همان سال با یک فروند هواپیمای خریداری شده از فرانسه راهی ایران شد و در روز پنجم اسفندماه در قلعه مرغی به زمین نشست. 

اولین شرکت هواپیمایی؛ ایرانین ایرویز

نخستین شرکت هواپیمایی ایران حامل پرچم کشورمان با نام «ایرانین ایرویز» توسط گروهی از بازرگانان ایرانی در سال ۱۹۴۲ تأسیس شد. ایرانیان ایرویز در آغاز کار خود به جابه‌جایی مسافر و بار در مسیر‌های داخلی و منطقه‌ای می‌پرداخت و علاوه بر آن یک پرواز هفتگی باری نیز به اروپا انجام می‌داد.

سال ۱۹۵۴، یک شرکت هواپیمایی خصوصی دیگر به نام «پرشین ایرسرویسز» (پاس) در تهران تشکیل شد. پاس فعالیت‌های خود را در زمینه حمل بار آغاز کرد و بعد‌ها به حمل مسافر در مسیر‌های داخلی منتهی به تهران نیز پرداخت. این شرکت سال ۱۹۶۰ پرواز‌های بین‌المللی خود را در مسیر‌های اروپایی آغاز کرد.

بیست و چهارم فوریه سال ۱۹۶۲، دو شرکت ایرانین ایرویز و پرشین ایرسرویسز در یکدیگر ادغام شده و شرکت هواپیمایی ملی ایران (هما)، با نام بین‌المللی ایران ایر تأسیس شد. 

داستان میلگرد قائم 

داستان میلگرد روهینا

منبع: فارس

 

 

 

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در همان سال سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فردوسی را به‌عهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. مجتبی مینوی در روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۵۵ برابر با ۲۶ ژانویه ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی در تهران درگذشت

 

دریافت

 

 

7 بهمن مصادف با چهل و چهارمین سالگرد در گذشت مجتبی مینوی ادیب، محقق، سند شناس و شاهنامه پژوه بزرگ ایران که حقیقتا یکی از نامداران عرصه فرهنگ و ادبیات ایران است.

 

او روحانی زاده ای بود که بواسطه شغل پدرش وارد عرصه گزارش نویسی در مجلس شورای ملی شد و به خاطر استعداد بی نظیرش با ادبای بزرگی چون محمد قزوینی، صادق هدایت، محمدعلی فروغی و سیدحسین تقی زاده پیوند خورد و سپس به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت و در نهایت از پایه گذاران کتابخانه ملی شد.

 

از سال ۱۳۳۱ مدتی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را داشت. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت یافت که طی سفرهایی به کشور ترکیه، ضمن جستجو در کتابخانه‌های آن کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکس‌برداری و تهیه میکرو فیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد.

گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخهٔ خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می‌شود. از سال ۱۳۳۶ به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران درترکیه منصوب شد.

در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در همان سال سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فرودوسی را به‌عهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. مجتبی مینوی در روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۵۵ برابر با ۲۶ ژانویه ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی در تهران  درگذشت 

 

در یکی از گزارش هایی که از ترکیه ارسال کرده است می توان ذوق ادبی و علاقه او به اعتلای فرهنگی ایران را به درستی درک کرد:

 

استاد مینوی  در”شهر کتابخانه‌ها”، تاریخ و فرهنگ، صص ۳۱۳-۳۱۵. می نویسد:

 

 « چه غم اگر شهر استانبول زیاده پرصداست و بالخصوص غوغای تاکسیها و ناله و غرّش کشتیها گاهی سلب استراحت می‌کند، درون سالون مطالعه سلیمانیه آرام و راحت‌بخش است. حتی گاهی که در قراءتخانه کتبخانه ملّت از کثرت آرامش و بی‌صدائی یا در اثر سنگینی غذا ممکنست خواب بر انسان مستولی شود ممنون هم می‌توان شد که یک اتومبیل آمبولانس از خیابان بگذرد و شیون و ضجّه‌ای بلند کند.

اگر  بعضی روزها گرمای هوا تحمل‌ناپذیر می‌شود چه باک، گوشه خنک و خلوتی که در زیر گنبد آسمان‌آسای ایاصوفیّه برای خوانندگان فراهم کرده‌اند تلافی می‌کند.

اگر شب در سالن هتل بانگ رادیو چنان بلند است که به هفت خانه دورتر هم می‌رسد غصّه نیست، چون روز بعد را می‌توان از صبح تا شب در زیر سقف زیبا و طالار با روح قوجا راغب‌پاشا عصبهای کش آمده را استراحت داد؛ و بعد از آنکه انسان چند ساعتی را در کتبخانه عمومی یا کتبخانه اونیورسینه صرف مطالعه افکار گذشتگان کرده‌است می‌تواند در زیر بلوط بلند و سبز و خرّم (که آن را چنار می‌نامند ) و در میدان با صفای بایزید با عزیز بیگ و مصطفی‌ بیگ و مظفّر‌ بیگ و عبدالباقی بیگ به صرف چای و قهوه و شنیدن سخنان شیرین و لذّت‌بخش رفع ملالت کند، یا با عصمت‌ بیگ و حیدر بیگ و ابراهیم‌ بیگ به عالم آب سری بزند، یا در کنجِ دنج زکی ولیدی افندی و اسمعیل حکمت افندی گفته‌های پر مغز و اطلاعات نادر و ذی‌قیمت کسب کند. به قول شاعر ما شیخ سعدی:

زمانی درس علم و بحث تنزیل

که باشد نفس را از وی کمالی

زمانی شعر وشطرنج و حکایات

که خاطر را بود دفع ملالی

خلاصه آنکه در این دو ماه در این شهر شما با آنکه من تنها آمده بودم و در ابتدا هیچ آشنائی نداشتم یک آن حسّ غربت نکردم، و مثل این بود که در میان قوم خود و با خویشان و دوستان و آشنایان خود زندگی می‌کنم – چرا، تفاوتی بود، امّا از این حیث که  چون مهمان و مسافرم بیش از حدّ استحقاق به من محبّت و مهربانی ابراز کردند. ازین گذشته دیگر خیال نمی‌کنم احدی هرگز به من به چشم بیگانه نگاه کرده باشد، و بنده هم در اینجا دوستانی یافته‌ام که محبتشان هرگز از قلب من زایل نخواهد شد.

دست و پا گیره عمده من خیال می‌کردم ندانستن زبان باشد. امّا آن هم بحمدالله خیال واهی بود. اولاً عده فارسی‌دانها و ایران‌دوستها در این شهر بسیار بیش از آنست که در بدو نظر ممکنست به خاطر خطور کند، از پیران هشتادساله تا جوانان سی‌ساله فراوان دیده‌ام کسانی را که تعلیم فارسی کارشان نیست و ادعای فارسی‌دانی نمی‌کنند و مع‌هذا به زبان ما تفهیم و تفهّم می‌توانند کرد، وتلفظ ایشان مصداق شعر شاعر ماست که “ترکان پارسی‌گو بخشندگان عمرند”. ثانیاً با همان چند کلمه‌ای که بتدریج از زبان ترکی یاد می‌گرفتم هر گاه جمله ناقص دست و پا شکسته‌ای هم می‌ساختم چون مستمعین من با ادب و حوصله گوش می‌دادند از عجز خود خجالت نمی‌کشیدم، و چون ذهن تند و هوش تیز آنها مقصود مرا زود در می‌یافت احتیاجی به بسط و تفصیل حسّ نمی‌کردم.»  در باره داستان تاسیس میلگرد شهرکرد و داستان تاسیس  میلگرد درپاد تبریز در وبسایت فلزمال .

 

  • farshid ganji
  • ۰
  • ۰

شرکتهای فولادسازی بزرگ دنیا سال 2020 را با تمامی مشکلات و چالشهای آن پشت سر گذاشتند. کاهش تقاضا و نوسانات قیمت باعث شد تا بسیاری ار شرکتهای فولادسازی با زیان روبرو شوند ولی همچنان به امید آمدن روزهای بهتر در بازار باقی مانده اند

 

 

 

اخیرا وب سایت اینسایدر گزارشی در مورد بزرگترین شرکتهای فولادسازی دنیا تهیه کرده است. در این گزارش بزرگترین شرکتهای فولادسازی دنیا و میزان فروش و درآمد آنها در سال 2019 اعلام  شده است. نکته مهم این است که اغلب این شرکتها در کشورهای آسیایی قرار دارند و البته سهم اعظم فولاد تولیدی آنها نیز وارد بازار مصرف کشورهای آسیا می شود.

بر مبنای این گزارش که بر اساس اطلاعات مالی شرکتها در ابتدای سال 2020 تهیه شده است شرکت آرسلور میتال بزرگترین شرکت فولادسازی دنیا است . ارزش سرمایه این شرکت در بازار برابر با 11.1 میلیارد دلار اعلام شده است و مجموع درآمد کسب شده توسط این شرکت در سال مذکور معادل 70.5 میلیارد دلار اعلام شد.ارزش دارایی های ارسلور میتال برابر با 87.9 میلیارد دلار بود و 97.1 میلیون تن فولاد تولید کرد. این شرکت هندی- لوکسامبورگی در سال 2006 راه اندازی شد و بالغ بر 200 هزار نفر در کارخانه های مختلف ان در کشورهای برزیل و بلژیکو اوکراین و قزاقستان و چک ولهستان و مکزیک و رومانی  و الجزایر و کانادا و ایتالیا و امریکا مشغول به کار هستند.

دومین شرکت بزرگ فولادسازی در دنیا شرکت «بایو استیل» چین است که در سال 1978 میلادی یعنی 42 سال پیش راه اندازی شده است  و هم اکنون بالغ بر 177 هزار کارمند دارد. این شرکت در شهرهای مختلف چین کارخانه تولیدی دارد و یکی از بزرگترین عرضه کنندگان فولاد به بازار مصرف چین است. ارزش سرمایه شرکت در بازار در سال 2019 برابر با 15.3 میلیارد دلار،میزان درآمد آن برابر با 43 میلیارد دلارد و ارزش دارایی های آن برابر با 48.3 میلیارد دلار اعلام شد . این شرکت چینی در سال 2019 میلادی 95.5 میلیون تن فولاد تولید کرد و 2.1 میلیارد دلار سود به دست آورد.

سومین شرکت این فهرست،شرکت نیپون استیل است که در سال 2012 و بعد از ادغام شرکتهای «سومیتومو میتال » و« نیپون استیل قدیمی» ایجاد شد.این شرکت که در سال 2019 میلادی 51.7 میلیون تن فولاد تولید کرده بود توانست سودی معادل 2.3 میلیارد دلار و درآمدی بالغ بر 55.7 میلیارد دلار کسب کند. ارزش دارایی های این شرکت برابر با 71.4 میلیارد دلار و ارزش سرمایه آن در بازار برابر با 7.9 میلیارد دلار اعلام شد.

 چهارمین فولادساز بزرگ دنیا نیز به کشور چی تعلق دارد. این شرکت 12 سال قبل راه اندازی شده است و 46.6 میلیون تن فولاد وارد بازار مصرف می کند. ارزش سرمایه شرکت «هی استیل» چین در بازار برابر با 3 میلیارد دلار است و درآمدی بالغ بر 16.5 میلیارد دلار از فروش محصولاش کسب کرده است.آمارها نشان می دهد ارزش دارایی های شرکت در سال 2019 برابر با 30 میلیارد دلار و سود آن برابر با 347.2 میلیئن دلار بود.این شرکت هم مانند دیگر شرکتهای فولادسازی فعال در چین یک شرکت دولتی است.

 پنجمین شرکت این فهرست شرکت فولادسازی پوسکو است که در سال 1968 یعنی 52 سال قبل راه اندازی شد و بزرگترین شرکت فولادسازی کره جنوبی است. این شرکت با داشتن بیش از 300 هزار کارمند و دارا بود دهها کارخانه در کشورهای مختلف دنیا توانست 43.1 میلیون تن فولاد تولید کند و سودی معارل 1.3 میلیارد دلار به دست بیاورد. ارزش سرمایه این شرکت در بازار برابر با 12.1 میلیارد دلار بود و درآمدی برابر با 53.2 میلیارد دلار از فروش محصولاتش در بازار به دست آورد.ارزش دارایی های این شرکت در بازار برابر با 67.6 میلیون دلار اعلام شد. درباره میلگرد بافق یزد و همین درباره میلگرد اصفهان ذوبی  در وبسایت فلزمال .

  • farshid ganji